این دوره که از حدود 7 تا 12 سالگی ادامه مییابد، شخصیت کودک سازمان یافتهتر میشود و کودک به صورت فردی مستقل در میآید. تغییرات شگرف و رشد سریعی از نظر جسمانی، ذهنی و اجتماعی در او به وجود میآید. از مهمترین تحولات زندگی او در این دوره، وسعت محیط اجتماعی اوست. ارتباط کودک با گروه همسالان و بزرگسالانی غیر از والدین و محیط دبستان به عنوان دومین نهاد مهم زندگی کودک پس از خانواده، در مجموع فرصتهایی مناسب برای رشد فردی و اجتماعی کودک در ابعاد مختلف فراهم میسازند.
بسیاری از روانشناسان سن 7- 12 را سن نهفتگی یا اختفاء جنسی معرفی کردهاند و برنامه تربیت جنسی هم باید با این نهفتگی هماهنگ باشد و نباید اطلاعات به گونهای باشد که باعث بیداری زودرس جنسی گردد و باعث شعلهور شدن آتش زیر خاکستر شود. با این حال نباید این تصور ایجاد شود که کودکان قدرت فهم و درک مطالب جنسی را ندارند. کودک با توجه به ویژگیهای عقلی و اینکه به سطح نسبتاً مطلوبی از ادراک و قدرت تمیز زشت و زیبا رسیده است، قدرت فهم اینکه چرا باید برای ورود به اتاق خصوصی والدین اجازه بگیرد و چرا باید بستر خواب او از دیگران جدا باشد، را درک میکند.
1- در آرایش
2- در پوشش
3- در خواب و استراحت
4- در میان دوستان
همچنین مراقبت هایی که والدین در ارتباط با فرزندان باید داشته باشند بدین شرح است:
1- مراقبت در پوشش
2- تفکیک بستر
3- در معاشرتها(دختر و پسر، افراد بالغ با غیر بالغ)
4- ایجاد عادتهای مناسب در خواب و استراحت، ورود به اطاق والدین، مشغول داری فکر و دست، نظافت خود و. . .
5- در بازیها
6- در شنیدنیها و دیدنیها
نقش مدرسه
شکی نیست که مدرسه در رابطه با تربیت به ویژه تربیت جنسی نقش مکمل دارد. مسئولیت اصلی تربیت جنسی کودک و نوجوان به عهده پدر و مادر است. در صورت نبود مادر در محیط خانواده(به دلیل طلاق، مرگ و یا بیماری طولانی و بستری شدن در بیمارستان)لازم است آموزش مسائل مربوط به بلوغ دختران، توسط زنان دیگر خانواده نظیر، عمه، مادر بزرگ و خاله صورت گیرد و در صورت نبود پدر در محیط خانواده پدر بزرگ، عمو و دایی میتوانند این مسئولیت را به عهده گیرند؛در غیر این صورت ترجیح دارد، این گونه مسائل به وسیله یکی از مربیان مدرسه به دانش آموزان آموزش داده شود.
نکتهای که معلمان و والدین باید در این سنین توجه داشته باشند این است که دختران از نظر جنسی نسبت به پسران آسیب پذیرتر هستند. زیرا از لحاظ جسمی از پسران ضعیفترند و دیگر اینکه سن بلوغ در آنها کمتر از سن بلوغ در پسران است. دختران معمولاً در سن بلوغ از آگاهی و تعلیمات جنسی لازم برخوردار نیستند، لذا به سهولت در دام انحراف جنسی میافتند. بنابراین ضروری است والدین و مربیان در این زمینه مراقبتهای کافی داشته باشند و در زمینه آمادهسازی دختران برای ورود به دوران بلوغ مؤثر باشند.