دربارۀ میزان زمانی که کودک صرف تماشای تلویزیون میکند، میتوان گفت: کودکی که در سه سالگی استفاده از تلویزیون را آغاز میکند، اغلب حدود ۴۵ دقیقه از روز رابه تماشای آن میگذراند. در پنـج سـالگی این مدت افزایش مییابد و به حدود متوسط دو ساعت در روز میرسد.
از شش سالگی تا پایان دورۀ دبستان، یعنی وقتی به دورۀ نوجوانی وارد میشود، زمان تماشای او سیری صعودی مییابد و به حدود دو تا دو نیم ساعت میرسد و بـه حـدود سه سـاعت در روز میرسد. اما پس از آن سیری نـزولی را طـی مـیکند و در حدود پایان دبیرستان، دوباره به دو تا دو و نیم ساعت در روز میرسد (البته ارقام بیان شده ممکن است در برخی از موارد مقداری کم یا زیاد بـاشد، امـادر ایـنجا تلاش شده است که آمار متوسطی عرضه شـود).
چـه باید کرد؟
حال که کودک، بزرگسال آینده، این گونه با هجوم برنامههای تلویزیون و دنیایی که میسازد، روبهرو شده است و روز به روز نیز بـر وابستگیاش بـه ایـن جعبۀ جادویی هزار رنگ بیشتر میشود، چه باید کرد؟ پیشرفتهای سریع در حـوزۀ ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی و از جمله تلفیق دو رسانۀ تلویزیون و رایانه به کاهش و حتی ناممکن شدن کنترل تماشای برنامههای تلویزیون از سـوی مـصرفکنندۀ آن مـنجر شده است.
تلویزیون متهم است که کودکان و نوجوانان را به خشونت بیشتر، اسـتفاده از مـواد مخدر در سنین پایین، بد زبانی و وفق دادن خود با دیدگاههای جنسی و نژادی تشویق میکند. تلویزیون همچنین رسانهای تلقی مـیشود کـه بـه دلیل اشاعۀ انفعال و تنبلی فکری و از طریق بیدار نگاه داشتن کودکان تا پاسی از نـیمه شـب، جـلو پیشرفت تحصیلی آن ها را میگیرد.
با همۀ این ها و صرف نظر از تمامی تأثیرات مخرب و مضرتلویزیون بـرروی کـودک، پژوهـشگران بسیار دیگری نیز به جنبههای مثبت این رسانه در اموری چون سرگرمی، آموزش، جامعهپذیری، احساس مـسئولیت، یـادگیری و… اشاره کرده اند. تلویزیون میتواند درسهای بسیاری به کودکان بدهد، نباید همۀ آموزشهایی که تـلویزیون بـه کودکان مـیدهد بد تصور شود. در واقع تلویزیون میتواند کودکان را با علومی آشنا کند و آن ها را از مزایای دیگری بهرهمند سـازد کـه از طریق هیچ منبع دیگری ممکن نیست. افزون براین ظهور فناوری سرگرمکننده، این امکان را بـه بـینندگان داده است تا کنترل کاراتری بر فعالیتهایی داشته باشند که آن ها میتوانند از طریق دستگاههای تلویزیون خود به دست آورنـد.
راهکارهای رسانهای
در دنیای امروز نگاه انتقادی نسبت به تلویزیون در حال پدید آمدن اسـت. ایـن رویـکرد در بیشتر حوزهها، به ویژه حوزۀ اقتصاد، سیاست و فرهنگ، دیده میشود. این تأثیر در گروه سنی کودک و نـوجوانان مـحسوس تر اسـت. به عبارت بهتر کودکان، به دلیل اینکه در حال رشد فکری هستند و هنوز به بـلوغ کـامل نرسیدهاند، پیامهای رسانه را باورپذیر میدانند. رسانهها در غرب، به ویژه رسانۀ تلویزیون، نیز برای شکل دهی به رفـتارها و نـگرشهای آتی کودکان به تولید برنامههای گوناگونی اقدام میکنند. در این برنامهها اصول اخلاقی و ارزشهای انـسانی بـه حاشیه میرود و لذتهای زندگی مادی و ماشینی بـا ادبـیاتی مـتناسب با مقتضیات دوران کودکی مطرح میشود.
هر چند انحطاط اخلاق در تـلویزیون کـشورهای لیبرالیستی به اوج خودرسیده است، در بعضی کشورها التزام به اخلاق انسانی و الهی در ساخت و تـولید بـرنامههای تلویزیونی جایگاه ویژه ای دارد؛ برای مـثال در تـلویزیون جمهوری اسـلامی ایـران رشـد، تعالی و کرامت انسان یکی از استراتژیهای مـهم رسـانه به شمار میآید.