یکی از ابزار تعلیم و تربیت، داستان است. شواهد تاریخی نشان میدهد که داستان و قصه، وسـیلهای رایج و عـمومی در بین همه اقوام و ملل بوده است و در هر دوره، نقالانی حرفهای در مجامع عمومی، قصه مـیگفتهاند. یونـانیان قـدیم فرزندان خود را از کوچکی به حفظ داستانهای «ایلیاد و اُدیسه» وادار میکردند. افلاطون، ارزش و اهمیت داستانها و افسانهها را در تربیت کودک دریافته اسـت و میگوید: «پس باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایاتی را که پذیرفتهایم برای کودکان نقل کنند و مـتوجه باشند که پرورشی که روح اطفال بـه وسـیله حکایات حاصل میکند، به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آن ها به وسیله ورزش پیدا میکند.»
بسیاری از ادیبان، نویسندگان، فیلسوفان و عالمان اخلاق که به قدرت قصه آگاه بودهاند، باورهای خود را در این قالب بیان کردهاند. بـوعلیسینا در قصه حی بن یقضان بسیاری از مضامین بلند عرفانی را آورده است و غزالی فراوان در کتاب کیمیای سعادت از حکایت و تمثیل بهره جسته است.
اهمیت قصه در قرآن
قصه در قرآن، بازگو کردن سرگذشتی است که از واقعیات عینی زنـدگی بـشر حکایت دارد تا برای آیندگان عبرت باشد. قرآن، خودش را منبع داستان معرفی مینماید و میگوید:
و کُلّاً نَقُّصُّ عَلَیکَ مِن أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَانُثَبِّت بِهِ فُؤادَکَ وَ جَاءَکَ فِی هَذِهِ الحَقُّ وَ مَوْعِظَهٌ وَ ذِکْری للْمؤْمنینَ (هود، ۱۲۰)
و ما از هر یک از سرگذشت های انبیا برای تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم و اراده ات قویّ گردد و در این (اخبار و سرگذشت ها) برای تو حقّ، و برای مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.
آیات قرآن نشان میدهد که اهداف قصههای قرآن در محورهای زیر خلاصه میشود:
الف) تـربیت و آمـوزش از طریق القاء غیرمستقیم؛
ب) عبرت و اندیشیدن؛
ج) بیان حقایق و احیای تفکر دینی صحیح بر مبنای زدودن خرافات؛
د) شاهد صدق نبوت و ایجاد زمینه گسترش دعوت؛
هـ) آرامش خاطر پیامبر و امید آفرینی در دلهای مؤمنین بـا نـوید مـوفقیت.
تأثیرگذاری داستان بر انسان
قـصه غـیرمستقیم در ژرفـای روح کودک و نوجوان تأثیر میگذارد. داستاننویس و قصهگو، ضمن بیان وقایع مهم اقوام، ملل و شخصیتهای مهم تاریخ، روح خواننده و شنونده را همراه خویش تا عـمق تـاریخ مـیبرد و الگوهایی را نشانش میدهد تا از گفتار و رفتارشان سرمشق بـگیرد و پیروی کنـد. تأثیرگزاری قصه و داستان، غیرمستقیم و نادیدنی است؛ به طور غیرمستقیم راه را نشان میدهد و هدایت میکند، عبرت میدهد، موعظه میکند، تشویق مـینماید، مـیترساند و امـیدوار میکند.
شنیدن قصه از کارهای مورد علاقه کودکان و نوجوانان است. آن ها با هیجان زیاد به داستان گوش میدهند و خود را در اختیار قصهگو قرار میدهند و تأثیر لازم را از او میپذیرند. قصه، نه فقط پیامهای مـفیدی بـرای کودک دارد، بـلکه اگر جذاب و مناسب، طراحی و بیان شود، کودک و نوجوان میکوشد خود را با شـخصیتهای آن قصه همانند سازد.
والدین و مربیان میتوانند با بیان داستانهای مربوط به امام زمان (عج) و یاورانش، زمینه رشـد شـناخت کودک را فـراهم سازند، با قصههای آموزنده و جذاب به ساخت الگوی معنوی ذهنی آنان بـپردازند و زمـینه عـلاقه و انگیزه آنان را در انجام مسایل معنوی فراهم آورند. در این صورت، نوعی اشتیاق در او ایجاد میشود و در نتیجه کودک و نـوجوان از انـجام اعـمال دینی احساس رضایت میکند که این رضایت باعث درونی شدن عمل اخلاقی در وجودش میشود.