کودکانی که تازه وارد مدرسه میشوند نه فقط از لحاظ روانی، بلکه از نـظر جسمانی هم دچار تحولات و دگرگونیهایی می گردند. بیشتر اعضاء و دستگاه های بدن کودک تحت تأثیر رفتن به مدرسه قرار میگیرد و مخصوصا این اثر روی سلسله اعصاب، دستگاه گردش خون و تحرک کودک بیشتر از سایر قسمتهاست. در حقیقت باید گفت کودکانی که در سن شش سالگی میخواهند به مدرسه بروند غیر از استخوان بندی آن ها که در حال رشد و نـمو است، بسیاری از اعضای داخلی بدنشان نیز رشد کافی نکرده و باید رشد نماید و پارهای از آن ها در مراحلی هستند که از این نظر بسیار آسیبپذیر میباشند.
مغز: مغز یک کودک شش ساله هنوز به اندازه کافی رشد نکرده و مراحل جـدیدی را در رشـد باید طی کند. البته بعضی از قسمتهای مهم مغز از قبیل قسمت پوست، شکل و فرم پیدا کرده است ولی پارهای از قسمتهای آن در مقابل به مرحله تکامل نرسیده است که نسوج و سلول های هرمی شکل از جمله آن هابشمار میرود و ایـن قـسمتها آسیب پذیر میباشند و خیلی زود ممکن است صدمه به بینند و ضایعاتی به بارآورند.
تفکر: کار اصلی و مهم مغز که فکر کردن و نتیجهگیری از مشاهدات است از سن نه سالگی شروع میشود و از ایـن سن است که کودکان به تدریج عادت به فکر کردن پیدا میکنند و در حقیقت عاقل می شوند. این ها البته مسائلی است که سال هاست در علم فیزیولوژی ثابت شده است و از بدیهیات بشمار می رود ولی متاسفانه این مسائل بـدیهی هنوز بـطور کـامل از نظر پدران و مادران و مربیان روشن نـشده اسـت و آن ها به هیچ وجه رعایت این نکات را از نظر تعیین سنی که بچهها باید به مدرسه بروند و از نظر موادی که در کلاس های مختلف دبستان تدریس میشود، نمی کنند.
کـودکی کـه تـازه وارد دبستان شده است ذهن و فکرش آماده پذیرفتن هر درسی نـیست و بـاید از نظر علمی درست تعیین شود که در چه سنی چه موادی از دروس تدریس شود، و از همه مهمتر تدریس چهار عمل اصلی حساب از چه مـوقعی بـاید شروع شـود آیا واقعا ذهن و فکر کودک آماده فهمیدن و پذیرش مثال هایی کـه در کتاب اول و دوم دبستان ذکر شده است میباشد و این مثال هارا با تمام دقتی که در سادهنویسی و داستانپردازی آن ها بکار رفته است درک مـیکند یـا نـه و در صورت مثبت چه فشار نامتناسب و نامتعادلی به مغز کودک که هنوز به انـدازه کـافی رشد نکرده است وارد می شود؟
از نظر علمی همان طوری که ذکرشد ذهن کودک تا سن نه سالگی آمادگی درک حساب و مسائل فـکری را نـدارد و بـنابر آنچه که در بیشتر از کشور های جهان انجام شده و سعی می گرددکه کودکان را در هـمان سـال اول ورود بـه دبستان با حساب آشنا کنند اشتباه است و در حقیقت فشار زیادی است که به کودکان وارد می گرددو از آن ها کـاری را مـی خواهند کـه خارج از قدرت طبیعیشان است.
بینایی: خطر دیگری که آموزش در سنین کم در بـر دارد از نـظر چشمان کودکان است. پائین آمدن سن آموزش در کودکان کـه بـه پنج تا شش سال رسیده اسـت بـه چشم کودکان آسـیب می رساند و بـه دنبال آن ها نزدیکبینی در کودکان زیاد شده است و بـچهها از هـمان سنین کم احتیاج به عینک پیدا کردهاند. چشم کودک ساختمانش طوری است که در سنین کـم اسـتعدادش فقط در دیدن نقاط دور دست و مشاهده و مـناظره صحنههای تقریبا دور است و بـه توانایی آن را ندارد که مـدت زیادی بـه یک قسمت نزدیک مثلا روی صفحه کتاب یا کاغذ خیره شود.
بـه همین علت است که کودکانی که تازه به مدرسه میروند غالبا در ابتدا اشکال دارند که کلمات را در سـطر به سطر کـتاب نگاه کرده و آن ها را شناخته و تشخیص دهند زیرا ایـن کـار مستلزم آن است کـه مدت نسبتا زیادی به یک نقطه نزدیک خیره شوند و چشم آن ها هنوز آمادگی انجام این وظیفه را پیـدا نـکرده است. تنها از سن هفت سالگی اسـت که چـشم های کـودکان اسـتعداد نـگاه کردن به صفحات کـتاب را پیـدا می کند و آن ها میتوانند خواندن کلمات را فراگیرند و در کمتر از این سن به چشمان کودک فشار وارد شده وچشم های کـودک بـر اثـر این فشار، دچارعارضه می گردد.
شنوایی: از نظر شنوایی نـیز کـودکان کـمتر از هـفت سـال چـون گوش آن ها به اندازه کافی رشد نکرده است نمی توانند مدت طولانی سر کلاس بنشینند و به کلمات یکنواخت معلم گوش بدهند و در حقیقت حس شنوایی آن ها هم از سن هفت سالگی آمـادگی این کار را پیدا میکند.
دستگاه گردش خون: در اینجا اگر از نو به موضوع آموزش کودکان بر کردیم باید بگوییم که آموزش قـبل از موقع به کودکان خردسال تولید اختلالاتی در دستگاه گردش خون آن ها هم مینماید. در سـن شش سـالگی دسـتگاه گردش خون بدن انسان نیز بطور کامل رشد نکرده ودر حقیقت رشد آن نیمهکاره است و در نتیجه تناسب با فعالیت زیـاد نیست، بـدن انسان در این سن باید در حالتی میان استراحت و فعالیت باشد تا دستگاه های گردش خون بتواند کـار خـود را انـجام دهد و اختلالی در آن روی ندهد، یک یاز عواملی که به دستگاه گردش خون لطمه میزند نشستن بچه برای مـدت طولانی روی صندلی مقابل تلویزیون یا روی نیمکت کلاس درس است و به همین جهت است که کـودکان کوچکتر از هفت سال با نـشستن سـرکلاس درس حالتی خمیده و پژمرده پیدا میکنند و بعدها نیز دچار عوارض گردش خون می شونند.
دستگاه گردش خون در حالت نشسته با دشواری زیاد میتوانند خونن را به پاها و اعضای دیگر بدن کودک که کاملا بی حرکت ماندهاند برساند و به همین جهت بـاید گفت روشی که بچهها ساکت و صامت وبی حرکت سر کلاس بنشینند از نظر سلامتی آن ها فوقالعاده زیانآور است، بچه احتیاج به تحرک و جست و خیز دارد و در کلاس های اول باید به بـچهها ایـن امکان را داد که از جای خود حرکت کنند و آن ها را آزاد گذارند که بلند شوند و بنشینند و جست و خیز کنند.
دو عامل دیگر که در سنین کمتر از هفت سال اثر منفی روی سلامتی بچهها دارند و دلیل بزرگتری بر این هستند که نـباید در فـرستادن آن ها به مدرسه عجله کرد یکی وجود مقدار نسبتا کمخونی در بچههای کمتراز هفت سال و دیگری افت قند خون در این سنین می باشد. کلاس درس و آموزش قبل از موقع اثرات منفی و مـهم دیـگری روی استخوانبندی بچهها و اعضای محرکه آن ها می گذارد در کودکان شش ساله که وارد مدرسه می شوند ستون فقرات هنوز شکل و فرم نگرفته و رشد و تکامل نیافته است. حتی در سن هفت سالگی ستون فقرات ۶۰ درصد از کودکان هنوز کامل محکم نـشده اسـت و تـنها از سن ۸ تا ۱۲ سالگی است کـه اسـتخوان هـای پشت استحکام معمولی خود را پیدا میکنند و بدینترتیب نشستن مدت طولانی بچههای کوچک روی میز و نیمکت دبستانها موجب خمیدگی ستون فقرات آن ها و اختلالاتی در استخوانبندی شـانه و گـردن آن ها میشود.