یکی از مسائلی که والدین هنگام تولد فر دوم با آن مواجه هستند، تأثیراتی است که نوزاد تازه متولد شـده بر ویژگی های رفتاری و روانی کودک بزرگتر میگذارد. تـولد فرزند جدید باعث مـیشود کـه عشق، علاقه و محبت مادر، پدر و سایر اعضای خانواده که قبلا معطوف به کودک بزرگتر بود، بین کودک اول و نوزاد تقسیم شود و در بسیاری از مواقع ممکن است سهم کمتر نیز به کودک بزرگتر برسد. بـه هرحال تقسیم یعنی سهم کمتر به دست آوردن؛ در نتیجه کودک برای جلب توجه والدین و ارضای نیازهای وابستگی، به اعمال مختلفی متوسل میشود که رقابت و حسادت از آن جمله است.
با پیش رفتن دوران بارداری، کودک مـتوجه مـیشود که اگرچه نوزاد هنوز از راه نرسیده، اما مادر را از هم اکنون به خود مشغول کرده است. اکنون دیگر به سختی میتوان به مادر دسترسی پیدا کرد. مادر ممکن است مریض بشود و در بستر بیفتد و یـا خـسته و در حال استراحت باشد. و حتی نمیتواند در آغوش مادر بنشیند، زیرا که «فضولی پنهان» و درعینحال همیشه حاضر، آنجا را اشغال کرده است.
وقتی که نوزاد به دنیا میآید اوضاع از این هم بـدتر مـیشود، چون بعد از زایمان، مادر مدتی را در استراحت کامل به سر میبرد، علاوه بر آن مادر بیشتر وقت خود را صرف نوزاد میکند و پدر نیز وقتی که وارد خانه میشود ابتدا سراغ نوزاد راه مـیگیرد و بـعد سـراغ بچۀ بزرگتر میرود.با ایـن وضـع نـمیتوان انتظار داشت که کودک بزرگتر به استقبال نوزاد برود.
در هر حال نتایج مطالعاتی که دربارۀ واکنش های کودکان خردسال، بلافاصله پس از تولد بـرادر یـا خـواهرشان انجام شده، نشان میدهد که تقریبا تمام کـودکان در بـرابر تولد نوزاد، بد اخلاق و بهانهگیر شدند. بیش از نیمی از آن ها مدام گریه میکردند و به مادرشان آویزان میشدند. یک چهارم آنان دچار مـشکلاتی در مورد خواب شده بودند و بسیاری از آنان از خود حسادت نشان مـیدادند و نوزاد را اذیت میکردند. اغلب آنان دچار واکنش های برگشتی شده بودند و تمایل داشتند مثل بچههای کوچولو باشند، مثلا از صـداهای آنان تـقلید میکردند، میل داشتند که دیگران آنان را بغل کنند، مثل نوزادان غـذا میخوردند، جای خودشان را خیس میکردند، و بعضی دیگر گوشهگیر شده بودند و یا ناخنهایشان را میخوردند. اینگونه رفتارها در کودکانی کـه مـادرانشان بـعد از زایمان خسته و افسرده میشدند و یا مدت بستری شدنشان طولانی میشد، حادتر و بـیشتر بـود.
البـته کودکان همیشه در برابر تولد نوزاد به صورت منفی که در بالا به آن ها اشاره شـد، واکنش نـشان نمیدهند. بعضی از کودکان گام های بلندی در جهت مستقل شدن برمیدارند، آن ها کمکم خودشان غذا مـیخورند، بـه توالت میروند و لباس میپوشند و بعضی دیگر شیشۀ شیر خود را کنار میگذارند. بسیار نـیز بـه فـرزند تازه علاقه و توجه نشان میدهند و خواهان مراقبت از او میشوند.
رفتار کودک شما تا اندازه ای بستگی به خلق وخوی او دارد. کودکانی که انعطاف پذیر، خود بسنده و متکی به خود هستند راحت تر خود را با شرایط جدید وفق می دهند. اما کودکانی که از حساسیت بالایی برخوردارند به زمان بیشتری برای تغییر نیاز دارند و ممکن است سازگاری با جریان جدید مدت زیادی طول بکشد. کودک اول شما ممکن است به یک نوزاد جدیدی که به فامیل اضافه شده واکنش نشان دهد.
(با نشستن در رختخواب نوزاد و یا درخواست شیشه برای نوشیدن) و بیشتر زمانی که شما بخواهید از آن نوزاد جدید نگهداری کنید و یا قنداق اورا عوض کنید، سعی در جلب توجه شما می کند. حتی ممکن است کودک برای نشان دادن خود ناگهان ضربه ای به دست نوزاد بزند ویا اسباب بازی اورا از دستش برباید. در این وضع شما می توانید از کودک بخواهید با نوزاد مهربان باشد و بگویید مثلا کشیدن دست می تواند به نوزاد صدمه بزند واگر نیاز دارد چیزی را بکشد می تواند با ماشین اسباب بازی خود این کار را بکند.