اصولا یک تربیت صحیح در دو جبهه تلاش مى کند. جبهه اى که در آن امر به خوبی ها و رعایت امور پسندیده است و جبهه اى دیگر که در آن نهى از انجام امور ناپسند است. همانگونه که تشویق و تقدیر براى ایجاد حرکت و واداشتن فرد به اعمال پسندیده لازم است، وجود قاطعیت و ملامت و هشدار و حتى گاهى تنبیه براى جلوگیرى از انجام کارهاى ناروا ضرورى است.
باید توجه داشت که تربیت از دیدى نوعى تحمیل به حساب مى آید. الزامات و قیودى وجود دارد که تحمل آن براى طفل ضرورى است اما کودک خلاف آن را مایل است. کودک یا نوجوان اغلب تحت تاثیرخواسته هایى است که بدون آینده نگرى یا آگاهى از عواقب تسلیم شدن به این خواسته ها، در بر آوردن آن ها اصرار مى ورزند.
اگر او در برابر خواسته هاى نابجاى خود مقاومتى احساس نکند. یعنى قاطعیتى در برابر آن ها وجود نداشته باشد همواره به نوعى خواسته هاى خود را به کرسى مى نشاند. در مواردى پدر یا مادر لازم است با قاطعیت در برابر کارهاى ناپسند یا خیره سری هاى فرزند بایستند. به طورى که همواره این احساس در فرزند وجود داشته باشد که دستش براى انجام کارهاى ناپسند باز نیست و به عبارت دیگر فردى رها شده به حال خود نیست.
در محبت زیاده روى نکنیم. اگر چه هیچ عاملى مانند محبت و توجه صحیح در نرم کردن دل ها و ایجاد جو صمیمى و دوستانه مؤثر نیست و اگر چه مهمترین عامل در تربیت فرزندان و ایجاد اعتماد به نفس و خصوصیات شخصیتى سالم و مثبت در آن ها سیراب کردن کودکان و نوجوانان از مهر و محبت است، اما باید توجه داشت که تاکید بر محبت به معناى افراط و زیاده روى در آن ها نیست.
در روایتى از امام محمدباقر (ع) آمده است:
«بدترین پدران کسانى هستند که در محبت و نیکى نسبت به فرزندان زیاده روى کنند».
باید توجه داشت که محبت هاى افراطى اولا باعث مى شود که فرزند شخصیت مستقلى نداشته باشد و بیش از حد وابسته بار بیاید و همواره خود را محتاج توجه و یارى دیگران ببیند. در ثانى فرزندانى که بیش از حد مورد توجه و محبت والدین قرار مى گیرند. از دیگران نیز توقع محبت هاى آن چنانى را دارند و زمانى که وارد جامعه مى شوند، چون توقعات آن ها برآورده نمى شود، سر خورده و مایوس مى شوند و گاهى با پرخاشگرى برخورد مى کنند.
چنین افرادى نمى توانند با دیگران رابطه عاطفى متعادل و منطقى برقرار کنند. زیرا که توقعات بیش از حد آنان موجب مى شود که افرادى بسیار زود رنج و شکننده باشند. باید اشاره کردکه معمولا این افراد در زندگى زناشویى خود نیز به علت همین روحیه آسیب پذیر و نامتعادل با مشکلات جدى رو برو مى شوند.
همواره باید ابراز محبت همراه با اصولى باشد. چنانچه فرزندى مرتکب کارى خلاف مى شود در حین انجام و بلافاصله بعد از آن ابراز محبت یا نشان دادن توجه کار نادرستى است. اکثرا والدین ندانسته در چنین موقعیت هایى رفتارهاى غلط کودکان راتقویت مى کنند.
مثلا گاهى اوقات وقتى فرزندخواسته اى کاملا غیر منطقى و نابجا دارد و شرایط آن فراهم نیست، بعضى والدین براى آرام کردن کودک او رامى بوسند و نوازش مى کنند و وعده فراهم کردن یا انجام آن را به کودک مى دهند. به جاى آن که خیلى قاطع اما ملایم به او بفهمانند که اصلا با او موافق نیستند و چنین کارى صحیح نیست.
کودکانى که به آن ها مجوز داشتن خواسته هاى غیر منطقى و توقعات بیجا خیلى راحت داده شده زمانى که کمى بزرگتر مى شوند، والدین از وظیفه شناس نبودن و متوقع بودن آن ها بسیار گله مندند. صاحب نظرى در این زمینه اشاره مى کرد که اجازه دهید کودکان با عقوبت متناسب با کار نابجاى خود مواجه شوند؛ به عبارت دیگر باید اجازه داد که کودکان پى آمدهاى طبیعى و منطقى رفتارهاى خود را تجربه کنند.
متخصصان مسائل تربیتى معتقدند اصلا به صلاح کودکان نیست که دریابند حتى اگر به وظایف خود عمل نکنند و یا اعمال ناپسند انجام دهند، هیچ اتفاقى روى نخواهد داد. در اینجا باید به این نکته توجه داشت که در تربیت لازم است از خطاهاى کم اهمیت و کوچکتر کودکان صرف نظر و هر ایراد جزئى را به ویژه در نوجوانان بلافاصله مورد انتقاد و اعتراض قرار نداد، تا بتوان موارد مهم تر را با قاطعیت جلوگیرى کرد. چرا که تذکرات مداوم و پى در پى نه تنها بعد از مدتى بى تاثیر مى شود بلکه روحیه لجاجت و سرکشى را در کودک بوجود مى آورد.
در این زمینه حضرت على (ع) فرموده اند:
«افراط و زیاده روى در سرزنش کردن، شعله هاى لجاجت را دامن مى زند.»