اختلال دوقطبی یک بیماری روانی است که مشخصهاش تغییر حال شدید، شامل حالتهای هیجانی بالا (مانیا) و پائین (افسردگی) است. این وضعیت قبلاً بیماری «افسردگی مانیایی» نامیده میشد. آغاز اختلال دوقطبی معمولاً از اواخر دوره نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ است و میانگین سن شروع این اختلال، ۲۰ سالگی است. هر چند، اختلال دوقطبی در هر سنی، از جمله کودکی، ممکن است بروز کند. بسیاری از افرادی که اختلال دوقطبی در آنها در حدود سن ۲۰ سالگی تشخیص داده میشود اظهار میکنند که نشانههای این بیماری از دوران کودکی در آنها وجود داشته است.
اغلب افراد سالم نیز دچار نوسان خلق و خو میشوند. این قضیه در مورد کودکان نیز صادق است. امّا در افرادی که دچار اختلال دوقطبی هستند این نوسان بسیار شدید است و بین دورههای پرانرژی و تکانش (مانیا) و دورههای غم و اندوه و نومیدی و بیعلاقگی نسبت به فعالیتهای مختلف (افسردگی) در تناوب میباشد. این نوسان شدید معمولاً باعث مختل شدن کارکرد بیمار در مدرسه میشود و بر روابط او با افراد خانواده و دوستان تأثیر میگذارد.
در کودکانی که دچار اختلال دوقطبی باشند نیز این نوسان خلق و خو وجود دارد، هر چند در بسیاری موارد، کودکان این دو حالت مانیایی و افسردگی را در یک زمان و به طور توأم تجربه میکنند. به این وضعیت حالت مختلط گفته میشود. نوسان خلق و خو در بین بالغین معمولاً در دورههای هفتگی یا ماهانه صورت میگیرد، امّا این چرخه در کودکان سریعتر است و حتی ممکن است در یک روز پدید آید.
برطبق آمار منتشر شده از سوی آکادمی روانپزشکی کودک و نوجوان آمریکا، در حدود یک سوم از ۴/۳ میلیون کودک و نوجوان این کشور که تشخیص افسردگی برای آنان داده شده است، احتمال دارد که در حال گذراندن مراحل نخستین اختلال دوقطبی باشند.
کودکانی که دچار اختلال دوقطبی هستند ممکن است رفتارهای به سرعت تغییر یابنده و غیرقابل پیشبینی از خود بروز دهند. ممکن است در یک لحظه پرخاشگر، و ناگهان بعد از آن درونگرا و کمحرف باشند. این تغییر خلق و خود به طور قابل ملاحظهای با توانایی کودک برای فعالیت و نیز لذت بردن از زندگی تداخل میکند. عملکرد تحصیلی، روابط دوستانه و به ویژه روابط خانوادگی، همگی ممکن است تحت تأثیر این بیماری قرار گیرند.
اختلال دوقطبی معمولاً تا اواخر دوران نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ در افراد ظاهر نمیشود. با وجودی که پزشکان و متخصصان بیماریهای روانی اکنون از نقش این اختلال در دوران کودکی آگاهی بیشتری دارند امّا بسیاری ازمتخصصان بر این باورند که این بیماری هنوز در کودکان و نوجوانان تشخیص داده نشده است. نشانههای مرتبط با اختلال دوقطبی در چند اختلال روانی دیگر در کودکان از جمله نقص توجه/ بیشفعالی (ADHD) و اختلال اضطراب نیز وجود دارد.
به علاوه، پدر و مادرها و دیگران معمولاً رفتارهای غیرقابل پیشبینی کودکان و نوجوانان را به عنوان بخشی از طبیعت این دوران قلمداد میکنند و در نتیجه، کمتر احتمال دارد که این گونه مشکلهای رفتاری را تشخیص دهند. هر چند، رفتار دوقطبی در صورت عدم تشخیص و درمان میتواند پیامدهای جدّی به همراه داشته باشد. افرادی که دچار اختلال دوقطبی باشند، از جمله کودکان، بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند. کودکان دوقطبی همچنین احتمال دارد به رفتارهای پرخطر، نظیر تلاش برای پرواز، روی آورند و رفتارشان در مدرسه و محیط خانه ممکن است به شدّت مخرب باشد.
● علل و فاکتورهای خطر
علت اختلال دوقطبی هنوز به خوبی شناخته نشده است. با وجود این، به نظر میرسد مواد شیمیایی مغز نقش عمدهای در ایجاد آن بازی کنند. مواد شیمیایی مغز که انتقال دهندههای عصبی نامیده میشوند، پیامها را بین سلولهای عصبی منتقل میکنند. اعتقاد بر این است که مقدار بسیار زیاد یا بسیار کم این انتقال دهندههای عصبی باعث تغییرات خلق و خو میگردد. همچنین به نظر میرسد که اختلال دوقطبی دارای ریشههای ژنتیکی باشد امّا ژن بخصوصی که به این وضعیت ارتباط داشته باشد هنوز کشف نشده است.
کودکانی که پدر و مادرشان (یکی یا هر دو) دچار اختلال دوقطبی باشند بیشتر در معرض خطر ابتلاء به این بیماری قرار دارند. به علاوه، سابقه خانوادگی در سوء مصرف مواد یا دارو نیز خطر به وجود آمدن اختلال دوقطبی را تشدید میکند.
برخی پژوهشگران بر این باورند که در بعضی از افراد، استعداد رشد این بیماری به طور ارثی وجود دارد که براثر عوامل محیطی (مانند رویدادهای پراسترس در زندگی، اختلال در چرخههای زیستی یا ریتمها و الگوهای فصلی) بروز پیدا می کند. برخی عوامل دیگری که در بروز این اختلال ممکن است نقش داشته باشند عبارتند از بیخوابی مزمن، درمان با داروهای ضدافسردگی و برخی از مکملهای غذایی و گیاهی.
● علائم و نشانهها در کودکان
بسیاری از نشانههای اختلال دوقطبی در کودکان مشابه این نشانهها در بالغین است. هرچند، برخی از نشانهها در کودکان ممکن است کاملاً با بالغین متفاوت باشد. نشانههای اختلال دوقطبی معمولاً به دو رده مانیا و افسردگی تقسیم میشوند.
نشانههای دورههای مانیایی عبارتند از:
▪ نشئه، احساس سرخوشی یا تحریکپذیری.
بیمار ممکن است حال خوشی داشته باشد و حتی در صورت بروز اتفاقاتی که به طور معمول باعث ناراحتی میشود نیز در همان حال باقی بماند. برای مثال، یک کودک ممکن است حتی هنگامی که در دفتر مدرسه منتظر توبیخ شدن است نیز شاد و خوشحال باشد. در خلال دوره مانیایی، کودکان و نوجوانان معمولاً بیشتر از بالغین تحریکپذیرند و رفتارهای مخرّب بروز میدهند.
▪ اعتماد به نفس فوقالعاده
احساس بلندپروازی یا اطمینان غیرواقعی. بیمار معمولاً احساس خوبی درباره خودش دارد و فکر میکند که دنیا را در اختیار دارد. کودکان ممکن است حس کنند که مثلاً از طریق امکان پرواز کردن یا زیرپا گذاشتن قوانین و مقررات، میتوانند منطق حاکم را شکست دهند.
▪ نیاز کمتر به خواب.
بیمار ممکن است تنها پس از چند ساعت خواب، با احساس رفع خستگی بیدار شود. کودکان ممکن است شبها تا دیروقت بیدار بمانند ولی صبحها به سختی از خواب برخیزند.
▪ تند حرف زدن،
بیش از حد معمول حرفزدن یا احساس نیاز به تداوم صحبت کردن. بیمار ممکن است بسیار حرّاف باشد و بلند یا خیلی تندتند صحبت کند.
«جوشش» ایدهها، احساس مسابقه گذاشتن افکار با یکدیگر، حواسپرتی یا نگرانی. بیمار ممکن است به آسانی بیقرار یا دچار حواسپرتی شود. به سرعت ممکن است افکارش را از چیزی به چیز دیگر متمرکز کند و در حرف زدن نیز مرتباً موضوع صحبت را عوض کند.
افزایش فعالیتهای هدفمند. کارایی بیمار ممکن است افزایش یابد.
رفتار پرخاشگرانه یا ناخوشایند. بیمار ممکن است کنجکاو (فضول) یا پرخاشگر به نظرآید. کودکانی که دچار اختلال دوقطبی هستند ممکن است در اوج دوران مانیایی به همسن و سالان یا اعضای خانواده خود به طور فیزیکی حملهور شوند. این امر آنها را از برقراری یک رابطه پایدار و محکم باز میدارد. کودکان همچنین ممکن است به هنگام تنبیه یا وقتی که به آن ها «نه» گفته میشود بسیار خشمگین و عصبانی شوند.
▪ ناآگاهی نسبت به وضعیت خود
چون بیمار حس خوبی دارد و معمولاً از کارایی بیشتری هم برخوردار است غالباً از غیرعادی بودن وضعیت خود ناآگاه است یا آن را انکار میکند.
لذت جویی بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن، رفتار بیپروا یا قدرت تشخیص و قضاوت ضعیف. بیمار ممکن است درگیر رفتارهای جنسی پرخطر، سوء مصرف مواد (دارو) و رفتارهای مشابه دیگر شود. رفتارهای جنسی پرخطر در بالغین به صورت روابط جنسی و در کودکان به صورت به کاربردن الفاظ رکیک یا لمس نامناسب اعضای بدن خود یا دیگران، روی میدهد. کودکان دوقطبی همچنین ممکن است اقدام به رفتارهای بیباکانه و بیپروا نمایند.
افسردگی حاد، شایعترین الگوی رفتاری در اختلال دوقطبی است. تقریباً تمام بیماران حداقل یکبار در طول زندگی خود دچار آن شدهاند.
نشانههای دورههای افسردگی عبارتند از:
خلق و خوی تغییر یافته. بیمار معمولاً دچار اضطراب، غم و خشم، تندخویی، زودرنجی یا فقدان احساس یا عاطفه (کمبود هیجان) است. همچنین ممکن است بدبین (حس این که همه چیز در زندگی بد از آب در خواهد آمد) یا ناامید باشد و به گریه یا دیگر احساسات هیجانی روی آورد. در بین کودکانی که دچار اختلال دوقطبی هستند گریه و زودرنجی، بسیار شایع است.
▪ ناتوانی کسب لذت
کاهش یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که قبلاً برای بیمار خوشایند و لذت بخش بودند، مثل غذاخوردن، مدرسه رفتن، دیدار دوستان و سرگرمیها.
▪ تغییر عمده در اشتها یا وزن
کاهش یا افزایش اشتها یا کاهش یا افزایش فوقالعاده وزن.
▪ تغییر درالگوی خواب
بیمار ممکن است یا خیلی زیاد یا خیلی کم بخوابد. بیمار معمولاً صبح زود از خواب برمیخیزد و دوباره به خواب نمیرود.
▪ فعالیت فیزیکی یا کلامی
بیمار ممکن است نگران و مضطرب باشد. ممکن است دستهایش را بفشارد و پیچوتاب دهد و قادر به آرام نشستن در یکجا نباشد. برخی از بیماران نیز برعکس ممکن است دچار کندی حرکت یا گفتار شوند. ممکن است قبل از پاسخدادن به سوالات یا آغاز کردن یک کار، دچار درنگ و توقف باشند. بیمار ممکن است آنقدر آهسته صحبت کند که دیگران قادر به شنیدن صحبتهایش نباشند و همچنین ممکن یا کلاً صحبت نکنند و یا فقط به سوالات مشخصی که از آنها میشود پاسخ گویند.
▪ احساس خستگی و از دست دادن انرژی.
احساس پوچی و بیارزش بودن بیمار ممکن است احساس بیارزش بودن یا احساس گناه کند و خود را دائماً سرزنش کند.
▪ از دست دادن تمرکز.
افکار مرگ. بیمار ممکن است به طور مکرّر به فکر مرگ بیافتد یا آرزوی مرگ کند. فکر خودکشی یا تظاهر به آن در بیمار وجود دارد و حتی ممکن است در این مورد اقدام عملی نیز بنماید.
نشانههای افسردگی که مشخصاً در کودکان وجود دارد شامل دردهای فیزیکی مثل درد اندامهای مختلف و خستگی است. کودکان احتمال دارد که در هنگام افسردگی با مشکلات تحصیلی نظیر غیبتهای منظم در مدرسه یا افت تحصیلی روبرو شوند. ممکن است تهدید به فرار از خانه کنند و حتی آن را عملی سازند.
● راهنماییهایی برای کنار آمدن با اختلال دوقطبی در کودکان
اختلال دوقطبی میتواند تأثیرات عمدهای بر زندگی کودکان داشته باشد. در حالی که با درمان صحیح، کودک میتواند زندگی عادی داشته باشد. توصیههای زیر برای اولیاء یا پرستاران کودکان مبتلاء به اختلال دوقطبی است:
به دقت مراقب باشید که برنامه درمانی به طور کامل توسط کودک پیگیری شود. کودک باید مقدار دارو را دقیقاً طبق تجویز پزشک مصرف کند و هیچ وعده مصرف دارو را فراموش نکند. اگر کودک دارای پدر و یا مادر دوقطبی باشد باید از نزدیک زیرنظر روانپزشک قرار داشته باشد. اگر روان درمانی توصیه شده باشد، باید کودک را به طور مرتب در جلسات شرکت داد.
بدون مشورت با روان پزشک هیچ تغییری در درمان ندهید.
شروع هر دوره بیماری را به دقت زیر نظر داشته باشید. اگر محرکهای خاصی برای شروع یک دوره تشخیص داده شد، نسبت به آنها حساس باشید و به کودک کمک کنید که در صورت امکان از آنها پرهیز کند. دوستان و افراد خانواده میتوانند در این مورد کمک کنند. به محض آن که به نظر رسید یک دوره جدید بیماری در حال شکل گرفتن است به روانپزشک و یا متخصص بیماریهای روانی مراجعه کنید.
از الکل، دارو و یا سایر محرکها اجتناب کنید.
بسیاری از این گونه مواد میتوانند بر روی خلق و خو اثرگذار باشند. داروهای نشاط آور میتوانند بسیار خطرناک باشند و داروهای مجاز مثل داروهایی که برای رژیم غذایی مصرف میشوند نیز بهتر است کنار گذاشته شوند. اولیاء باید مواظف غذاهایی که ممکن است محرّک به وجود آمدن یک دوره جدید بیماری شود باشند. برای مثال، مصرف بیش از حدّ شکر میتواند موقتاً باعث افزایش انرژی و در پی آن خستگی و رخوت گردد که این امر به نوبه خود میتواند باعث تشدید عوارض در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی گردد.
به علاوه پدر و مادرها باید رژیم غذایی کودک خود را زیر نظر داشته باشند و مطمئن باشند که مواد غذایی کافی (مثل ویتامین آ، ویتامین ب ۱۲، ویتامین ث، کلسیم و آهن) به او میرسد. این امر به طور کلی در سلامت جسمی و روانی مهم است.