شخصی به امام صادق عرض کرد: میخواهم ازدواج کنم فرمود:
بنگر که خود را کجا قرار میدهی و چه کسی را در مال خود شریک و بر دین و رازت مطلع میسازی؟
اگر تصمیم به ازدواج داری، با دوشیزهای ازدواج کن که منسوب به خیر و حسن خلق باشد.» و نیز پیامبر(ص) میفرماید:برای نطفههای خود همسران شایسته انتخاب کنید
چنین حدیثی همه نشان از اهمیت تربیت نسل صالح و شایسته میباشد. و اگر پدر و مادر بخواهند فرزندی سالم در ابعاد جسمی و روانی پرورش دهند، در درجه اول خود باید افرادی سالم بهویژه از جنبههای اخلاقی و روانی باشند.
بنابراین، تربیت کودک نه از دوران بارداری بلکه حتی قبل از ازدواج مهم است. ولی در عین حال نباید نقش محیط پیرامون را نادیده انگاشت. در این جا به ذکر مثالی مبنی بر این که علاوه بر وارثت، محیط نیز در فرد، بهخصوص تربیت وی مؤثر است، میپردازیم.
سالهای سال از حادثه مصیبتبار جنگ جهانی دوم گذشته بود. زنی فرانسوی به جراحی مغز احتیاج پیدا کرد و با این که زن، آلمانی نمیدانست، اما وقتی چاقوی جراحی به رگی از مغز وی اصابت کرد، زن در حال بیهوشی شروع به خواندن سرودی به زبان آلمانی نمود. چاقو را از رگ برداشتند، خواندن سرود نیز قطع شد. تکرار این عمل تعجب پزشکان را در پی داشت.
پس از تحقیقات فراوان، پرده از این راز برداشته شد: هنگام هجوم آلمان به فرانسه، این زن که در آن هنگام کودک خردسالی بیش نبوده، در خیابان شاهد سرودهایی بوده که سربازان اشغالگر، آلمانی میخواندند. این سرودها از آن هنگام در ضمیر ناخودآگاه وی محفوظ مانده بوده است.
شخصیت
شخصیت نیز به مثابه تربیت، مقولهای است بس وسیع و گسترده که نمیتوان برای آن تعبیر و تفسیر یکسانی که مورد قبول همه باشد، در نظر گرفت.شخصیت از واژهی لاتین پرسونا گرفته شده است و معنی آن نقابی است که هنرپیشهها در نمایش به صورت خود میزدند. پی بردن به این که چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره میکند یعنی، چهرهی علنی که به اطرافیان نشان میدهیم، آسان است. بنابراین، براساس ریشهی این کلمه، ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت ویژگیهای بیرونی و قابل مشاهدهی ما است و جنبههایی که دیگران میتوانند آنها را ببینند.
گرچه این تعریف ممکن است با بعضی از تعریفهای دیگر همخوانی و مطابقت داشته باشد، ولی نمیتوان آن را بهعنوان تعریف کاملی پذیرفت. چرا که شخصیت در معنای ذکر شده به یک جنبه یا بعد توجه داشته است.
شخصیت را شلدن با الهام از دیگران اینگونه مطرح میکند «شخصیت یک سازمان پویای جنبههای شناختی، انفعالی، انگیزشی، فیزیولوژیکی و شکل شناختی فرد است.» و یا «مایلی» میگوید: «شخصیت، یک کلیت روانی است که فرد معینی را مشخص میکند
البته تنها با چند تعریف نمیتوان منظور خود را از شخصیت بهطور کامل مطرح نموده انسان موجودی دو بعدی است که از جسم و روح تشکیل شده. اما با توجه به آنچه در متون مختلف مطرح شده، میتوان بیان نموده که شخصیت انسان مربوط به روان اوست
این که در بسیاری از آیات قرآن، انسان مورد خطاب قرار گرفته و مسئول دانسته شده و به او وعده داده، همه مربوط به روان او میشود کما این است که در «آموزش پیشوایان اسلام نیز به روان انسان ارج داده شده و شرافت روان به حدی است که مورد توجه خداوند قرار میگیرد و بدن بدون روح را چون مرداری توصیف نمودهاند.» البته ناگفته نماند که از نظر قرآن، بعد جسم نیز مطرح میباشد ولی روان یا روح، بسیار مهمتر است بهگونهای که در آیه 14-13 سوره مؤمنون که از مراحل خلقت انسان صحبت به میان میآورد، زمانی که از دمیدن روح صحبت میکند آن را بهعنوان خلقتی دیگر به شمار میآورد که خود دال بر اهمیت این مسئله است. سعدی میفرماید:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت