نقش جنسیتی کودکان
اگر والدین ، در مرحله کودکى نتوانند در یافتن هویت جنسیتى ، به کودک کمک کنند و برعکس ، در این راه ، خللى ایجاد کنند، آن دختر یا پسر در آینده ، با ایفاى نقش زن یا مرد بودن ، مشکل پیدا خواهد کرد و در نتیجه ، زندگى زناشویى و خانوادگى او نیز مختل خواهد شد . چنین فردى ، هنگامى که داراى فرزند شود، از چند جهت ، داراى مشکل خواهد شد: مشکل هویّت جنسى (که از کودکى با او بوده) ، مشکل تغییر جنسیت و تشبّه به جنس مخالف (که یکى از ناهنجارى هاى جنسى است و از سوى دین ، نهى شده است) و مشکل خانوادگى (که با همسر خود خواهد داشت) و این دور معیوب ، همچنان ادامه پیدا مى کند.
از این رو ، ضرورت دارد که ابتدا خودِ والدین ، نسبت به جنسیت فرزندانشان نگرشى درست و عزّتمندانه داشته باشند و با پرهیز از نگرش منفى در مورد فرزندانشان و با رفتارهاى متناسب با هر یک از دختر و پسر، ارزشمندى و عزّت آنها را آشکار سازند و افتخار نمایند که خداوند ، آنها را از چنین نعمت هایى برخوردار کرده است و شکرانه آن را نیز به جا آورند. در این رابطه، روایات فراوانى در متون دینى آمده که به نمونه اى از آنها بسنده مى کنیم . امام صادق علیه السلام مى فرماید :
البَنَاتُ حَسَنَاتٌ ، وَالبَنُونُ نِعمَةٌ فَإِنَّمَا یُثَابُ عَلَى الحَسَنَاتِ وَ یُسأَلُ عَنِ النِّعمَةِ . دخترها نیکى هستند و پسرها نعمت . پس به درستى که [ خداوند ] بر نیکى ها پاداش مى دهد و از نعمت ها سؤال مى کند .
نقش جنسیتى هر یک از فرزندانِ دختر یا پسر خود را به آنها آموزش دهند تا هویّت جنسى شان تقویت گردد. مثلاً دختر یا پسر باید بداند که جامعه ، از هر یک از آنها چه انتظارى دارد و هر کدام ، از نظر رفتارى، گفتارى، پوشاک و ... چه نقشى را باید ایفا کند و از اجراى نقش هاى جنس دیگر ، خوددارى نماید.
از هر گونه تبعیض ، نسبت به فرزند دختر یا پسر باید خوددارى شود. پیامبر صلى الله علیه و آله با اشاره به حفظ عزّت و ارزشمندى فرزند و عوارض روانى عملکردهاى نامطلوب ، نسبت به دختر فرمود :
مَن کَانَت لَهُ أُنثَى فَلَم یُؤذِهَا وَ لَم یُهنِها وَ لَم یُؤثِر وُلدَهُ عَلَیهَا أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّهَ . کسى که فرزند دخترى داشته باشد و او را اذیت نکند و توهین نکند و پسر را بر او ترجیح ندهد ، خداوند ، او را وارد بهشت مى کند.
دختر باید مادر را در نقش جنسى ، الگو قرار دهد و این کار ، با سپردن امور دختران به مادران (بویژه در مواردى که مختص به زنان است) ، تأمین مى شود. از این رو، مى توان چنین استنباط کرد که تربیت جنسى دختر ، بیشتر به عهده مادر است و نکته قابل توجّه ، لزوم خوددارى مادران از حمّام کردن پسران ، پس از سنّ سه سالگى است . این امر ، به آن جهت است که پسر در اینسن، جنسیت خود و متمایز بودن از جنس مخالف را مى شناسد و در تماس هاى مادر در حمام، ویژگى هاى روانى مادر را کسب مى کند.
تحقیقات دانشمندان نیز نشان مى دهد که تفاوت هاى مربوط به نقش جنسى ، به مرور، آشکار مى شوند. شروع تمایز جنسى اساسى کودکان ، از دو سالگى است و هویّت جنسى دختر و پسر به طور کاملاً مشخص، در سه سالگى ، از هم متمایز مى شود. این بدان معناست که وقتى کودک ، به سنّ سه سالگى مى رسد، کاملاً خود را به عنوان پسر یا دختر مى شناسد و متوجّه جنس خاص خود است . او در این سن ، به جستجوى چگونگى نقش جنسى خود مى پردازد و اطّلاعات موجود در این زمینه را کسب مى کند و به تدریج ، افزایش مى دهد.
شکّى نیست که والدین ، به عنوان نخستین الگوهاى رفتارى مردانه و زنانه ، نقش عمده اى در الگویابى جنسیتى فرزندانشان بازى مى کنند . علاوه براین، والدین ، به شیوه هاى گوناگونى چون : انتخاب اسباب بازى، تشویق فعّالیت هاى معیّن و واکنش نشان دادن در برابر رفتارهاى مناسب یا نامناسب با جنس کودک، رفتار الگویابى جنسیتى کودک را شکل مى دهند. از این رو، وقتى مادران ، مسئولیت دختران را به عهده مى گیرند و پدران ، عهده دار امور پسران خود مى شوند ، امر همانندسازى با والد جنسىِ موافق را تسهیل مى کنند و زمینه مناسب براى تقلید این رفتارها فراهم مى شود ؛
به طور خلاصه ، مى توان گفت که نقش دهى جنسى به کودکان ، باید داراى ویژگى هاى زیر باشد :
۱ . اعتدال در محبّت به فرزندان و پرهیز از محبّت بیش از اندازه والد جنسى مخالف ، به کودک ؛
۲ . پرهیز از تبعیض و تفاوت رفتارى نسبت به دختر و پسر در خانواده ؛
۳ . هماهنگى پوشش کودک با جنسیت او ؛
۴ . ایجاد تنوّع و جهت دهى به بازى کودکان ، بر اساس جنسیت آنان ؛
۵ . پرهیز از تحمیل ویژگى ها و رفتارهاى یک جنس ، بر جنس دیگر ؛
۶ . توجّه به رفتارها، نگرش ها و موضع گیرى هاى کودکان و ایجاد نگرش صحیح ، نسبت به جنس خود و جنس مخالف، از دوران خردسالى ؛
۷ . واگذارى مسئولیت هاى متناسب با جنسیت کودکان ، در خانه و بیرون از خانه ؛
۸ . اظهار رضایت هر کدام از والدین، نسبت به همجنس خود در برابر فرزندان ؛
۹ . بیان طبیعى بودن تفاوت هاى دو جنس (از نظر روانى، عاطفى، جسمى، فیزیولوژى و ... ) و لزوم وجود این تفاوت ها براى ادامه حیات و در نتیجه ، ضرورت احترام گذاشتن به این تفاوت ها .