عقربههای ساعت پنج را نشانه میگرفت، که همه بچهها پای تلویزیون مینشستند، دانش آموزانی که شیفت بعد از ظهر بودند؛ گاه با لباس مدرسه پای تلویزیون مینشستند، تا کارتون مورد علاقهشان را ببیند روزهای هفته و پخش تمام کارتونها را در آن روزها خوب به خاطر داشتند.
برنامههایی چون پسر شجاع، حنا دختری در مزرعه، مدرسه موشها، بازم مدرسم دیر شد، هادی و هدی، با خانمان و... خلاصه هزار داستان و حکایت دیگر که بچهها با لحظه لحظه دیدنش لذت میبردند و الگو میگرفتند مهربانی را، سخت کوشی و کمک به دیگران را، ساده زیستی و یار یکدیگر بودند را دوستی را حرمت مینهادند و...
پسرها، پسر شجاع میشدند در مدرسه و به کوچکترها کمک میکردند. دخترها، با حنا زندگی میکردند، مستقل میشدند، با هادی و هدی کارهایشان را تطبیق میدادند و بیشتر به پدر بزرگ و مادربزرگ کمک میکردند. آری آنقدر عشق و ترویج محبت بود که وقتی خانم رضایی مجری تلویزیون به بچهها میگفت : «بلند شوید و سه قدم بزرگ به عقب بروید.»
همه بلند میشدند گویی احساسشان بر این بود که خانم رضایی آنها را میبیند و اگر خلاف میل او عمل کنند از دیدن کارتون مورد علاقهشان محروم میشدند و این صحبت زمانی واقعیت به خود میگرفت که خانم مجری از بچهها تشکر میکرد و میگفت : «حالا خوب شد از تلویزیون فاصله گرفتید پس با هم کارتون خانواده دکتر ارنست رو میبینیم.» خانوادهای که در سختترین شرایط از نیست، هست ساختند و با همبستگی و اتحاد توانستند در یک جزیرهی دور افتاده سالها را سپری کنند...
آری، کارتونها به خاطر مجموعه پیامهایی که به مخاطب خود میرسانند بسیار با ارزش هستند، لذا با توجه به وسعت و تنوع موضوعی؛ آنها را به دستههای مختلفی تقسیمبندی میکنند، شناخت تفاوت میان آنها به بیننده کمک میکند تا به آنچه که میخواهد زودتر دست یافته و نیز به شناخت بیشتری نسبت به انواع تصاویر کارتونی که میبیند برسد در این صورت قطعاً از آنچه که پیش روی خود دارد لذت بیشتری خواهد برد.
تماشای فیلمهای کارتونی برای کودکان خود یک موقعیت یادگیری است. آنها اغلب از طریق مشاهده رفتار دیگران را یاد میگیرند، تماشای فیلمهای خشونت بار، اثرات مخربی بر کودکان و نوجوانان میگذارد. چرا که آنان علاقه زیادی به دیدن کارتونهای مختلف از خود نشان میدهند.
کارتونهای قدیمی پر بود از حیوانات مهربان جنگل، موسیقی کودکانه، دوستی و مهربانی. اما این روزها شرکتهای کارتونسازی و سازندگان بازیهای رایانهای، برای نوآوری و در دست گرفتن بازار فروش به خلق موجودات عجیب و غریبی روی آوردهاند که دارای قدرتهایی فراتر از موجودات عادی هستند. موجوداتی که یک چشم بزرگ دارند، صدها دست و پا دارند، هیبتهایی بزرگ و پرمو دارند و صداهای مهیب از خود در میآورند. این موارد روی ذهن و روان کودکان اثرات نامطلوبی به جا میگذارد و موجب ترس و دلهرهی گاه و بیگاه آنها میگردد. چون شخصیت بن تن و اسپایدرمن که ذهن تمام پسرها را به خود مشغول کرده است.
تماشای تلویزیون و داشتن آن در اتاق خواب، موجب اختلال در خواب آن ها میشود. والدین، باید به این نکته توجه کنند که اثرات چنین تصاویری به فکر و مغز ختم نمیشود، بلکه اختلال خواب به دلیل این ترسهای واهی، دانش آموزان را به سمت بیماریهای جسمی و اختلال در انجام تکالیف مدرسه سوق میدهد.
هر چه سن فرزندان بالاتر میرود، اهمیت ظاهر تصاویر کمتر میشود. برای دانش آموزان ابتدایی، ظاهر نسبت به رفتار یا خطرناک بودن شخصیت آن، اهمیت کمتری دارد. آنها وقتی بالغ میشوند، از واقعیتها بیشتر ناراحت میشوند و نسبت به خطرات غیرواقعی به تصویر کشیده شده در فیلمها، کمتر حساسیت نشان میدهند. در سالهای آغاز دوره راهنمایی بیشتر از صحنههای جنایت و خونریزی در فیلمها و رسانهها، دچار هراس و استرس میشوند.
همه دانش آموزان در زندگی خود با حوادث و اتفاقات ترسناک مواجه میشوند، از صحنههای خشن فیلمها گرفته تا موجودات غیرواقعی که والدین برای ترساندن از آنها نام میبرند. بسیاری از پدر و مادرها تمام تلاششان را میکنند تا کودکشان را از شرایط هراسآور، دور نگه دارند ولی محافظت از کودکان در برابر این احساسات به صورت 100 درصد امکانپذیر نیست، به خصوص تصاویری که از رسانهها پخش میشود و دانش آموز هر روز با آن در تماس است. والدین باید توجه کنند، ترسهای فرزندان آن ها با هم متفاوت است. والدین باید بپذیرند، ترس بخشی از زندگی دانش آموز است و میتوان با صبر و ملایمت به آن ها کمک کرد تا از این تنشها و اضطرابها گذر کند.
قصهها و کتابهای داستانی که مخصوص دانش آموزان است، پر از شخصیتهای دوست داشتنی و محبوب آن ها میباشد که با شخصیتهای بد و پلید با شجاعت میجنگند و مبارزه میکنند و در نهایت پیروز میشوند؛ کتاب میتواند جایگزین خوبی برای کارتونهای خشن باشد.
اما، بهتر است دانش آموزان به جای تماشای مکرر سیدیهای کارتونی از برنامههای زنده کودک در تلویزیون استفاده کنند زیرا در این حالت تجربیات بیشتری کسب کرده و خلاقیت ذهنی و فکریشان بالا میرود. علاوه بر آن آن ها در تماشای برنامهها زمانبندی پیدا کرده و تا هنگامی که برنامه تلویزیونی و کارتونی در حال پخش است آن را تماشا خواهد کرد و مجبور نیست ساعتها وقت خود را پای برنامههای کارتونی ویدئویی صرف کند و به این وضعیت عادت نامطلوب پیدا کند.