گفتگو با آقای علیپور (پژوهشگر،تهیه کننده و عضو انجمن دین رسانه و کودک) در باره موضوع اسپانسرهای برنامه های کودکان
آیا در دنیا در برنامه کودک از تبلیغات بازرگانی استفاده می شود؟
علیپور: منظور شما از تبلیغات بازرگانی چیست؟ در دنیای امروز به چند صورت تبلیغات می شود اول در میان برنامهها همین چیزی که ما به عنوان تبلیغات بازرگانی می شناسیم. دوم به صورت استفاده در دکور همین چیزی که در برنامه آشپزی برنامه خانواده مد شده است و سوم به صورت اهدای جایزه و اعلام شرکت اسپانسر. البته تبلیغات اسپانسرها گاه به صورت گوشه نویس نیز دیده می شود. اما اول اینکه در دنیا نه تهیه کنندگان و برنامه سازان و نه مسئولین شبکهها، هیچ یک از افزایش میزان تبلیغات در بخش کودکان در سنین پایین تر از آن حمایت نمیکنند. دوم اینکه تبلیغات به صورت پیام بازرگانی بسیار نادر است زیرا که برنامه کودک مخاطب پول خرج کن ندارد و به همین دلیل شرکت بنز یا بانکهای بزرگ، تبلیغات خود را در این ساعت پخش نمی کنند. و اصلا صلاح هم نیست چیزی که مربوط به کودک نیست در میان برنامه کودک پخش شود و آن چیزی که پخش می شود مایحتاج کودک است که بیشتر جنبه تهییج کودک را دارد و نیز آن چیز نباید مضر هم باشدکه حتی کشوری مثل انگلستان با دارا بودن 11 شبکه کودک، در نوامبر سال 2006، دفتر ارتباطات (Ofcm)انگلستان که بر رسانهها و ارتباطات در این کشور نظارت دارد، قوانینی جدیدی را اعلام کرد که بر اساس این قوانین، تبلیغ محصولات و خوراکیها و نوشیدنیهایی با چربی، شکر و نمک بالا(HFSS) در تولیدات کودکانه ممنوع شد. هر چند که ضرر ده باشد چون خود Ofcom تخمین زده است که میزان سود به دست آمده تولیدکنندگان بر اثر این قانون از 39 میلیون دلار سالانه تا 23 میلیون دلار در سال کاهش خواهد یافت.یعنی در اینصورت شبکه های دولتی تا 0.7 درصد سود خود را از دست میدهند. و کانالهای ماهواره ای و کابلی بخش تولیدات کودکان و نوجوانان هم تا 8.8% از سودهای خود را از دست خواهند داد؛ این میزان کاهش در شبکهها تا 15درصد هم میتواند افزایش یابد. خوب پس دیگر تبلیغ ماکارونی، چیپس، نوشابه، انواع سس و محصولات مشابه نباید در میان برنامه کودک پخش شود چه برسد به تبلیغ به صورت حضور یکساعته مثل آنچه که در برنامه فتیلهها شاهد بودیم که تمام برنامه تبلیغ زرماکارون و نحوه پخت آن بود. البته شبکههای خصوصی شاید بخواهند چنین کاری انجام دهند ولی همانطور که گفته شد قوانین سخت آفکام که برای همه رسانههای انگلیسی زبان واجب است با وجود ضرر 8.8درصدی این شبکهها مانع اینکار شده است پس دیگر شبکهای که وابسته به بودجه دولتی اصلا فکر کردن به آن هم برایش گناه است. اما نسبت به تبلیغ به صورت اهدای هدیه و دادن جوایز نقدی از سوی اسپانسر نیز باید دقت شود که آن شرکت قرابتی با مایحتاج کودک داشته باشد. البته در کشور استرالیا قوانین بسیار سختی در این رابطه وجود دارد. مثلا در CTS9 قوانین و محدودیتهای مربوط به جوایز و هدایایی که میتوان به شرکت کنندگان در برنامهها داد، آمده است که این قوانین در بخش گروه سنی پیش از دبستان در مقایسه با گروه کودکان، بسیار سختگیرانه تر است. در برنامههای کودکان که در آنها هدیه و یا جایزه ای به شرکت کنندگان داده میشود، مجری برنامه نباید نام برند کالا و محصول را ذکر کند و همچنین حق ندارد قیمت آن را عنوان کند. توضیحاتی که مجری راجع به جایزه میدهد، باید تنها راجع به ویژگیهای جایزه باشد و در جهتی باشد که نشان دهد جایزه اعطایی چه وسیله ای است. این قوانین فقط به خاطر صیانت از حریم کودک وضع شده است.
مضرات تبلیغات بازرگانی برای کودکان چه می تواند باشد؟
علیپور: تبلیغات بازرگانی به خودی خودی مضر نیست. تبلیغ اگر صحیح باشد یک وجهه الهی هم دارد که ما طلبهها خود را موظف به تبلیغ میدانیم. اما چه تبلیغی مفید است و چه تبلیغی مضر. اگر شما یک کتاب خوب را برای کودک تبلیغ کنید یک مسواک خوب، یک لباس خوب، یک خوراکی مفید و مقوی را برای کودک تبلیغ کنید که در رشد جسمی و معنوی او در مسیر الهی مفید واقع شود حتما هم مأجور هستید و هم مورد تأیید والدین و برنامهساز. اما در نظام مبتنی بر سرمایهدار محوری، که متأسفانه هنوز الگوی رفتاری بسیاری در این کشور نیز هست موضوع طور دیگری است به عنوان مثال کانال ماهوارهای Hubکه یک شبکه آمریکایی است ابتدا یک کارخانه عروسکسازی بود سپس تصمیم به تأسیس یک شبکه کودک و ساخت انیمیشن گرفت. البته نه با نیت خیر بلکه بعد از پخش آن انیمیشن، به سرعت انواع شخصیتهای آن انیمیشن را به صورت عروسک و اسباب بازی با قیمتهای بالا به مخاطب کودک قالب می کرد. بله قالب می کرد یعنی اینکه ذهن کودک را تسخیر می کرد و برای او بتسازی میکرد سپس بت را در نزد او بزرگ کرده و برای او آراسته و زیبا می کرد و ناخودآگاه او را عاشق آن می کرد و بالتبع والدین ناچار به تهیه آن برای کودک میشدند. این یک نمونه از خرورار است. وقتی شما کودکی را که در خانوادهای بی بضاعت است بمباران وسوسه و هوس می کنید ابتدا او را سرخورده و حتی عقدهای می کنید و سپس باعث میشوید سرپرست خانواده سر شرم فروبیاورد. شما در مورد کودکی که در خانوادهای متمول هم زندگی میکند خیانت میکنید زیرا که او را فردی بوالهوس و اسرافکار بار میآورید و خانوادهاش نیز علاوه بر ضررهای مادی صاحب فرزندی لوس و خودپرست خواهند شد که با لذایذ دنیا سخت مفتون شده است.
راهکارهای تأمین مالی برنامه کودک در ایران به غیر از تبلیغات چه صورت می تواند باشد؟
علیپور:ابتدا خدمتتان عرض کنم که برنامههای تولیدی برای کودک خود به دو بخش نمایشی و غیر نمایشی تقسیم می شوند و عمده هزینههای برنامه کودک نیز در همین بخش اول یعنی نمایشی است که البته بسیار ساعات تولید آن کمتر از برنامههای غیرنمایشی است. که اگر بخواهیم آمار داده باشیم
در استرالیا که دارای چند شبکه کودک است در سال 2006 میلادی سالانه حدود 1100 ساعت برنامه با محتوای کودک تولید شده است که از این میان 120 ساعت آن مربوط به برنامههای نمایشی در این بخش بوده است. یعنی چیزی حدود 9 درصد. و نیز بر اساس آمار موسسه نظارت بر محصولات ویدئویی، فیلم و تلویزیون ABC در سال 03-2002، میزان هزینههای صرف شده در بخش تولیدات حوزه کودک، حدودا 78.8 میلیون دلار بوده است. و هزینه هر ساعت تولید برنامه با محتوای کودک در آن سالها، 72000 دلار تخمین زده میشود. و به طور متوسط بودجه ای که برای یک کار انیمیشین صرف میشد 18میلیون دلار بود. که یک کار انیمیشن به عنوان پرهزینهترین تولید نمایشی خواهد بود.
هزینه عمده تولید برنامههای کودک در یک شبکه مربوط به تولید انیمیشن است و با اینکه کمتر از دو درصد(از 9درصد تولیدات نمایشی، انمیشنهای پرهزینه، کمتر از 20 درصد کل این تولیدات را شامل می شوند) تولیدات کودک را شامل می شود ولی به دلیل جذابیت آن برای کودکان وجود آن به عنوان خامه روی کیک ضروری مینماید و بیشترین راهکاری که باید برای کنترل هزینهها در بخش تولیدات کودک اندیشیده شود در این حوزه است.
البته در ایران با وجود اینکه بیشتر قالبهای برنامه کودک جُنگ (مثل هزاروشصت و شونزده، جمعه به جمعه، فتیلهها) هستند و بیشترین ساعات نیز به آنها اختصاص دارد و هزینه بسیار پایینی نیز نسبت به تولیدات نمایشی خصوصا انیمیشن دارند ولی همین دقیقهای 100 هزار تومان نیز انگار به سازمان فشار مفرط در تامین مالی برنامه وارد می کند که با یک حساب سرانگشتی می بینیم سازمان برای پر کردن آنتن هر ماه باید به هر برنامه جنگ بالای صدمیلیون تومان پرداخت کند که به عبارتی می شود نیم میلیارد در ماه و در یک سال 6 میلیارد تومان هزینه برای تولیدات جُنگی. که البته نسبت به بودجه دریافتی از دولت یعنی برای پارسال 1700 میلیارد تومان و به علاوه ؟؟میلیارد تومان هزینه تبلیغات رقم بسیار ناچیزی در حد اپسیلون خواهد بود و آیا اگر تا اسفند فقط 400میلیارد وصول شده باشد و بقیه بودجه مانده باشد باید به بخش کودک که حیاتیترین قسمت این مجموعه است فشار وارد کنیم تا با ماکارونی جبران سوءمدیریت ما بشود. جای سوالی اساسی از رئیس سازمان صدا وسیمایی دارد که علت تاسیس شبکه پویا را خلاصی والدین از نق و نوقهای کودکان می داند که آیا افزایش حقوق و خوشگذرانی و ولخرجی برای تفریح مدیران بازنشسته بهائی سازمان، به اندازه معصومیت کودکان این سرزمین اسلامی ارزش ندارد که مدیران جنابعالی با تبلیغ چیپس و پفک و ماکارونی آنتن خود را پر کنند. بماند آنچه باید بماند.
اما در فرض محال برای در ایران ما با شبکه کودکی روبرو هستیم که همچنان هزینهای برای تولید در اختیار ندارند و باید آنتن خود را پر کنند.
پس همانطور که گفته شد ابتدا اینکه 90درصد از برنامهها که غیرنمایشی هستند مانند قالب کلیپ، سرود، مسابقه، جنگ، گفتگو و... و می توان با آن کیک خود را بسازیم ولی خامه آن که می شود 10 درصد بقیه که آن هم فقط 2 درصدش نیاز است خامه توت فرنگی گران قیمت باشد نیاز به ساپورت مالی دارد که در پایین به روشهایی که در دنیا از آن استفاده می کنند و پیشنهاد شده اشاره می کنم :
-1 گرفتن اسپانسری از منابع دولتی : مانند سازمانهای هنری و غیر هنری که نیاز به تبلیغ خود دارند. از سیما فیلم و حوزه هنری گرفته تا سازمان اوقاف و تبلیغات و یا حتی سازمان هوافضا و یا انستیتو تحقیقاتی رویان یا رازی. که هر کدام برای معرفی محصولات خود بخشی را برای تبلیغ خود درنظر دارند که می توان از این پتانسیل هم در غنای داستانی و هم در جهت تامین مالی سود جست.
-2 شبکههای استانی : در هر استانی بودجهای برای ترویج فرهنگ و رسومات آن استان نهفته است که برنامهساز می تواند با استفاده از این فرصت به تولید برنامه با موضوعات دلخواه آنان دست بزند که برای کودکان نیز اشنایی با رسومات دیگران بسیار دلچسب خواهد بود.
-3 شبکههای حق عضویتی : اگر کانال تلویزیون پولی باشد می تواند با دریافت حق عضویت از مخاطبین خود تولیدات با هزینه بالا داشته باشد که این مهم با فرهنگسازی و بالابردن سطح سواد رسانهای مردم در ایران امکان پذیر خواهد شد.
-4 سرمایه گذاریهای خارجی : کشورهای هم فرهنگ، هم زبان و هم مذهب از جمله مهمترین سرمایهگذارانی خواهند بود که توانایی ساپورت مالی برنامهها را خواهند داشت. به عنوان مثال کشور افغانستان و تاجیکستان به دلیل دارا بودن هر سه گزینه و نیز نبود زیرساخت رسانهای قوی در آن کشورها به راحتی با تولیداتی مشترک که همسویی این سه کشور را نیز در پی خواهد داشت موافقت خواهند کرد چرا که خود آنان نیز دغدغه تولید آثاری با منویات خود را برای تربیت کودکان خود دارند. البته انیمیشن به دلیل دوبله شدن و وسعت مانور در داستان از حیث زمان و مکان با بسیاری از کشورها همخوانی خود را پیدا خواهد کرد.
5-سرمایه گذاری بخش خصوصی : موسسات فرهنگی خصوصی که خود دغدغه کار کودک نیز دارند به عنوان اولبن گزینه در این بخش به حساب می آیند. البته در کشورهایی که آثار باستانی موروثی وجود دارد و سرپرست آن اثر برای معرفی اثر خود به بازدیدکنندگان حاضر به سرمایهگذاری است نیز کم نیستند. بانکهای خصوصی و دیگر شرکتهای عمرانی نیز به عنوان گزینههای دیگر این بخش هستند. در کشورهای صنعتی که درآمد اصلی آنان از راه دریافت مالیات است، سرمایه گذاران بخش خصوصی که در پروژههای فیلم و تلویزیون سرمایه گذاری کنند، تا 100 درصد از معافیت مالیاتی برخوردار هستند.
6- پیش فروش بین المللی تولیدات : این بخش به این صورت است که شما حق پخش اثر خود را برای یک یا چندبار با قیمت بسیار کم پیش فروش می کنید مثلا برای هربار پخش 5میلیون تومان ولی به 100 شبکه کودک این حق را می هید که درآمد حاصل می تواند هزینه تولید را جبران کند. البته در این بخش نیاز به پشتوانه قوی رزومه موفق تولیدی دارید.
-7 استفاده از روشهای مقرون به صرفه :(inhouse)استفاده از روشهای مقرون به صرفه و کم خرج یکی دیگر از این روشهاست. روش درخانه (inhouse) روشی است که به جای کرایه استودیو در خانه کار انجام می شود و تولیدات بدون دادن هزینههای اضافی به تولید میرسد هر چند شاید کیفیت در حد یک استودیو نباشد ولی نسبت به هزینه اعمال شده نتیجه بهتری خواهید گرفت. البته این روش بیشتر برای تولیدات غیرنمایشی کاربرد دارد. دو نمونه از برنامههای تولید شده به این روش Scope و Totally Wild هستند که موفق بودهاند.
-8 درآمدزایی : برای این قسمت باید کاری کرد که برنامه درآمدزا شود یعنی بتواند ابتدا خود را به یک برند تبدیل کند سپس از راه آن برای خود تبلیغات مثبت را جذب کند. البته برند شدن فقط با سریالی شدن امکان پذیر است و هر نوع سریالی شدن نیز قابل قبول نیست. در آمریکا برای اینکه بتوان یک برنامه را به برند تبدیل کرد آن را از 26 قسمت به 40 قسمت افزایش میدهند تا بتواند زمینهسازی برند شدن خود را به راحتی انجام دهد. البته اگر این برنامه غیرنمایشی است ودارای مجری است در بسیاری از کشورهای پیشرفته این اجازه را به او نمی دهند تا در هر برنامهای به خاطر برند بودن خود برنامه اجرا کند و حریم کودک را حفظ می کنند. به عنوان مثال این مجری نمیتواند شوی مسابقات پلیبوی (یک مسابقه مبتذل جنسی) را مجریگری کند.
|
خانم کبیری 1393/12/24 - 10:27 |
راه حل های خیلی خوبی برای اسپانسرینگ برنامه کودک ارائه شده
|