تأثیر رسانه بر سبک زندگی کودکان و نوجوانان(2)
کار گروه فرهنگی،پرتال جامع و تخصصی کودک:یکی از نگرانیهای عمده، در باب تأثیر رسانهها بر سبک زندگی، مخاطبان کودک و نوجوان هستند. در مورد مخاطبان کمسن و سال، رسانهها میتوانند سبکها و شیوههای مصرف خاصی به وجود آورند. به خاطر کمبود تواناییها و مهارتهای شناختی، این گروه در برابر تبلیغات، شکنندهتر هستند.
بر اساس نتایج تحقیقی که به شکل خاص با هدف بررسی تأثیر برنامههای تلویزیون بر سبک زندگی انجام شده،مشخص شده است که تلویزیون در بُعد اجتماعی سبک زندگی اهمیت خاصی به جامعهی مدرن و قشر مرفه داده است؛ به طوری که گویی جامعهی سنتی به همراه یک سری آداب و رسوم نادیده گرفته شده است و از سوی دیگر، قشر متوسط و پایین نیز چندان نمایش داده نمیشوند. در بُعد فرهنگی نیز عدم توجه به جایگاه بانوان دیده شده و در بُعد مذهبی مشخص شده است که برنامههای تلویزیونی در تحکیم روابط خانواده مؤثر بودهاند، هرچند در تشویق جوانان به ازدواج توفیق چندانی نداشتهاند و در نهایت، در بُعد روانی، که شامل مسائلی از قبیل الگوپذیری و حس همدلی مخاطب است، تلویزیون تأثیر چندانی نداشته است.
این مسئله میتواند به بیگانگی مخاطب با برنامهها و سریالهای تلویزیون دامن زند، چرا که سبک زندگی کاملاً متفاوتی با واقعیات زندگی او به نمایش گذاشته میشود. نتایج یک نظرسنجی از بینندگان سریالهای تلویزیونی صداوسیما در پاسخ به این سؤال که به چه میزان امکانات زندگی که در اکثر سریالها نمایش داده میشوند با زندگی عموم مردم مطابقت دارد، نشاندهندهی این است که درصد بالایی از بینندگان، شباهت موارد استفادهشده در آن سریالها (یعنی خانه، لوازم منزل، اتومبیلها، نوع لباس بازیگران و نوع تفریحات و سرگرمیهای افراد) را با زندگی خودشان در حد «کم»، «خیلی کم» و «اصلاً» دانستهاند.
همان طور که گفته شد، تأثیر پوشش خبری، تبلیغات تجاری، سریالها و برنامههای تلویزیونی و فضای مجازی بر سبک زندگی از حوزههای احتمالی تأثیر است؛ اما اصولاً نقش و تأثیر رسانهها در سبکهای زندگی را باید با سایر متغیرهای غیرارتباطی مانند سن، جنس، موقعیت اقتصادی و اجتماعی، تحصیلات و… در نظر گرفت. نمیتوان تمام ابعاد و وجوه سبک زندگی را متأثر از رسانههای جمعی دانست. نقش ارتباطات میانفردی و گروهی نیز در این میان حائز اهمیت است.
علاوه بر این، در مورد سبکهای زندگی الزاماً شناخت، نگرش و رفتار افراد منطبق با هم نیست؛ چه اینکه افراد ممکن است نگرش مثبتی به یک سبک زندگی خاص داشته باشند، اما از عملی کردن وجوه آن سبک زندگی، بنا به دلایلی مانند عدم دسترسی به منابع مالی، هنجارها و ارزشهای اجتماعی و… ناتوان باشند.
یکی از نگرانیهای عمده، در باب تأثیر رسانهها بر سبک زندگی، مخاطبان کودک و نوجوان هستند. در مورد مخاطبان کمسن و سال، رسانهها میتوانند سبکها و شیوههای مصرف خاصی به وجود آورند. به خاطر کمبود تواناییها و مهارتهای شناختی، این گروه در برابر تبلیغات، شکنندهتر هستند. معمولترین زمینه یا جذابیت (مانند استراتژی اقناعکننده) که در تبلیغات برای کودکان استفاده میشود پیوند دادن محصول با تفریح و شادی (استفاده از شعر، رنگهای متنوع، شخصیتهای کارتونی و…) است تا فراهم نمودن اطلاعات واقعی دربارهی کالا.
تأثیر تبلیغات تلویزیون بر بچهها را میتوان طبق دو دسته تأثیرات عمدی و غیرعمدی مقولهبندی کرد. برای مثال، تبلیغ تنقلات اثر عمدیِ تقاضای خرید محصول و افزایش مصرف را ایجاد میکند، اما ممکن است بر اثر نتایج غیرعمدی این تبلیغ، درک نادرستی در مورد عادتهای غذایی یا کشمکش فرزندانـوالدین به وجود آید و باعث شود بچهها والدین خود را به خرید محصولات نامطلوب مجبور کنند.
در مورد گروه نوجوانان عدم توانایی «نه» گفتن به دوستان، کنجکاوی، لذتجویی پرخطر، تنزل قبح رفتار ناسالم، تضاد بین حقیقت و واقعیت، شکاف نسلی و دوستان فراتر از والدین، از عناصر و زمینههای هستند که در شکلگیری سبک زندگی مؤثرند . برای این گروه از مخاطبان با توجه به موارد مذکور، حوزهی فضای مجازی جذابیت بیشتری دارد و احتمالاً پژوهشهای سبک زندگی در مورد این گروه باید متمرکز بر فضای مجازی باشد.
سرانجام اینکه در گسترهی ارتباطات اجتماعی، کارگزاران و متولیان سیاسی و فرهنگی جامعه تمایل به تغییر، اصلاح و ایجاد سبکهای زندگی سازگار با ارزشها و هنجارهای جامعهی خویش دارند. یکی از منابع تأثیرگذار، توجه به آموزههای دینی و بومی است که میتواند در ایجاد، تغییر و اصلاح سبک زندگی و الگوی مصرف مورد توجه قرار گیرد. برای مثال، اسلام به مسلمانان تأکید میکند که از نعمتهای الهی بهرهمند شوند و نیازهای خود را برآورده سازند (ملک، ۱۵؛ یس، ۳۴ و ۳۵؛ سبأ، ۱۵؛ نحل، ۱۱۴؛ طه، ۸۱؛ بقره، ۱۷۲؛ مائده، ۸۷ و ۸۸). بهرهمندی و مصرف بهینه و دور از اسراف و تبذیر مورد تأکید اسلام است و مسلمانان از رهبانیت و سخت گرفتن بر خود و خانواده نهی شدهاند. اصولاً مصرف افراد در اسلام به صورت کلی به پنج دسته تقسیم میشود:
الف) مصارف واجب که به منظور تأمین نیازهای ضروری خود و افراد تحت تکفل و انجام واجبات عبادی استفاده میشوند، مانند خوراک و پوشاک و حج تمتع.
ب) مصارف مستحب که به منظور جلب رضای الهی، اهداف خداپسندانه و خیرخواهانه و کسب ثواب صورت میگیرند.
ج) مصارف حرام که در راههای نامشروع و حرام و در مواردی که از حد شرعی و نیاز خارج است استفاده میشوند.
د) مصارف مکروه که شامل مصرف بیش از حدِ متعارف و همچنین سختگیری در مصرف روزمره است.
مصارف مباح که شامل مواردی غیر از موارد پیشگفته است و نکوهش و ثوابی در آنها نیست .
با توجه به این زمینهها و آموزههای دینیِ ناظر بر مسائل اجتماعی، میتوان جنبههای سبک زندگی را اصلاح کرد و آن را بهبود بخشید. طبعاً این امر نیازمند پیشبینی سازوکارهای مورد نیاز است. یکی از این زمینهها فعالیت در قالب رسانههاست. در حال حاضر صداوسیما با راهاندازی سیستم دیجیتال پخش، بیش از ۱۵ شبکه را در حوزههای مستند، آموزش، کارتون، ورزش و بازار راهاندازی کرده است. این مجموعه، با توجه به توانمندیهای تکنیکی و فنی، قابلیت ایجاد شبکهی سبک زندگی یا خانواده را، متناسب با فرهنگ و ارزشهای جامعه، داراست. برنامهسازی در حوزههایی مانند پوشش، طراحی داخلی، هنرها و صنایع دستی و آشپزی از جملهی این مسائل هستند.
برنامههای پراکندهی مرتبط با سبک زندگی در شبکههای مختلف ملی و استانی میتوانند در این شبکه تجمیع شوند تا نیازهای مخاطبان پاسخ داده شود. تنوع حوزهی مرتبط با سبک زندگی و رقابتهای میان رسانههای گوناگون در این حوزه، فعالیت را بسیار دشوار کرده و این مسئله مستلزم برنامهریزی و سیاستگذاری هدفمند، بلندمدت و کاراست. فعالیت در این حوزه تنها شامل تغییر و اصلاح مسائل مرتبط با سبک زندگی نمیشود، بلکه میتواند در افزایش علاقهمندی به تولیدات داخلی، شناخت قابلیتها و ظرفیتهای مغفولماندهی فرهنگ جامعه در حوزهی سبک زندگی مؤثر باشد. همچنین بازاندیشی در شیوههای تبلیغات بازرگانی در رسانهها و پرهیز از رواج الگوهای مصرفگرایی از حوزههای دیگری است که نیازمند توجه و اهتمام بیشتری است.