top
از بچه داری لذت ببرید !

از بچه داری لذت ببرید !

کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک، مهدکودک و خانواده: «هرگز از نوزادتان نترسید!!!» شاید خیال کنید کودک بعد از تولد مصمم است که به هر نحو ممکن تمام توجه شما را به خود معطوف داشته و شما را تحت کنترل خود را آورد.

از بچه داری لذت ببرید !

«هرگز از نوزادتان نترسید!!!» شاید خیال کنید کودک بعد از تولد مصمم است که به هر نحو ممکن تمام توجه شما را به خود معطوف داشته و شما را تحت کنترل خود را آورد. چنین اندیشه ای هرگز صحت ندارد. زیرا کودک خلق شده تا یک انسان منطقی، متعادل و دوست داشتنی باشد. برای دستیابی به شرایطی مناسب در راستای تربیت صحیح کودکتان از بدو تولد او نکات زیر را مورد توجه قرار دهید :

* هر زمان که اظهار گرسنگی کرد به او غذا بدهید و از این موضوعی هراسی نداشته باشید. زیرا گرسنه نگه داشتن نوزاد علاوه بر ایجاد اختلال در روند طبیعی رشد به کاهش تدریجی اشتهای کودک در دراز مدت خواهد انجامید.

* از عشق ورزیدن و محبت کردن به او واهمه نداشته باشید؛ زیرا نوزادی همان اندازه که به ویتامین و کالری نیاز دارد، محتاج  به محبت، توجه، تبسم، نوازش و بازی کردن نیز می باشد. توجه به نیازمندی های روحی و روانی نوزاد به تدریج او را مبدل به شخصی مردم دوست و اجتماعی کرده و باعث می شود که فرزندتان به اندازه ی کافی از زندگی خود لذت ببرد. بر عکس، عدم توجه به موارد فوق او را تبدیل به شخصی سرد، بی تفاوت، خشن، افسرده و ناراضی خواهد کرد.

*  از برآورده کردن سایر خواسته ها و تقاضاهای کودکتان تا جایی که معقول و منطقی به نظر می رسد و منجر به اسیر شدن شما از دست فرزندتان نمی شود هراسی نداشته باشید. احساساتی که از گریه ی نوزاد در شما ایجاد می شود و عکس العملی که برای تسکین او نشان می دهد، بخشی از غرایز مادری و مربوط به طبیعت والدین می باشد.

گریه های شدید نوزاد در ماه های اول بعد از تولد شاید به دلیل گرسنگی، سوء هاضمه، خستگی یا ناراحتی های جسمی دیگر باشد. گاهی از اوقات نیز نوزاد شما فقط به بغل کردن، تکان دادن و راه بردن نیازمند است و همین احتیاج روانی او را به گریه کردن وادار می کند.

* لوس کردن بچه به وسیله ی مهربانی های بی موقع و بیش از حد لازم به هیچ وجه عاقلانه و منطقی به نظر نمی رسد و هرگز به طور ناگهانی نیز ایجاد نمی شود. لوس شدن کودک عارضه ای است که به تدریج و به مرور زمان ایجاد شده و از عوامل خاصی که مربوط به عملکرد والدین می باشد ناشی می شود. برخی از این عوامل به شرح زیر هستند :

والدین فاقد حس خلاقیت و ابتکار عمل بوده و آسان ترین راه یعنی تسلیم را در برابر فشارهای فرزندشان انتخاب می کنند.

پدر و مادر بیش از حد به کودک وابسته هستند و نسبت به او حساسیت نشان می دهند. نظیر والدینی که پس از سال ها و احتمالاً بعد از درمان های مربوط به نازایی صاحب فرزند شده اند. چنین والدین غالباً تصور می کنند که کودکشان از جنس شیشه ساخته شده و با کمترین مقاومت در برابر خواسته هایش می شکند.

* پدر یا مادر یا هر دوی آنها به دلیل عقده های روانی ناشی از کمبود توجه و محبت در دوران کودکی خود به طور جدی و نیز غیر منطقی درصد جبران محرومیت های خود به وسیله محبت و توجه بیش از حد نسبت به فرزند بر می آیند. چنین والدینی عملاً اسیر کودکشان شده و او را بر خود حاکم می سازند.

در حقیقت هر پدر و مادری علاقمند است که فرزندی با عادات صحیح، دارای حسن سلوک، معاشرت و فاقد رفتارهای غیر تربیتی و غیر اصولی داشته باشد. برای دستیابی به این هدف کافی است که اولاً به اندازه ی کافی به کودکتان توجه داشته باشید و از هر لحاظ من جمله از نظر اختصاص دادن وقت کافی برای او سرمایه گذاری کنید.

ثانیاً به این توجه و سرمایه گذاری مادی و معنوی خود سمت و سو و جهت صحیح، مناسب و اصولی ببخشید. فراموش نکنید که هر کودکی دیر یا زود تمام عادات رفتاری خود را با سرمشق گرفتن از خانواده ی خود و در سنین بالاتر اجتماع فرا خواهد گرفت. فقط اندکی نظارت و مختصری راهنمایی از جانب شما برای او کافی، مفید و سازنده خواهد بود.

نوزادتان را آنچنان که هست دوست بدارید

به هر شکل ممکن از وجود کودکتان لذت ببرید تا او نیز به بهترین وجه رشد کند همان طوری که قیافه و شکل ظاهری هر نوزاد نسبت به نوزادان دیگر متفاوت است کیفیت رشد و نمو نوزادان نیز با هم تفاوت دارد. ممکن است کودکی از نظر جسمانی، نشستن، ایستادن و راه افتادن خیلی زود رشد کرده و گاهی اتفاق می افتد کودکی که در مدرسه خیلی باهوش است در سال های اول تولد رشد بسیار کندی داشته باشد. مثلاً حرف زدن را خیلی دیر شروع کرده باشد در حدی که والدینش تصور می کردند که او لال است و بر عکس کودکی که حرف زدن را خیلی زود و سریع یاد گرفته ممکن است از نظر هوش و دقت نظر در سطح بسیار متوسطی قرار داشته باشد و ...

بنابراین فرزند خود را آنچنان که هست بپذیرید، با هر شکل، قیافه و استعدادی که دارد با او ابراز عشق و محبت کنید، صفات و توانمندی هایی را که ندارد به دست فراموشی بسپارید. این توصیه را از روی احساسات به شما نمی گویم، بلکه دلیل بسیار مهمی برای آن دارم : «وقتی شما خصوصیات ظاهری و باطنی فرزند خود را به هر نحوی که هست، آرام یا پر سر و صدا، زشت یا زیبا، قوی یا ضعیف، سریع یا کند و ... قبول کنید به تدریج در او حس اعتماد به نفس ایجاد خواهید کرد. روحیه ای به وجود خواهید آورد که به طور مداوم در راستای دستیابی به اهداف مهم و پیشرفت و ترقی تلاش و کوشش او کمک خواهد کرد. به این طریق به او انگیزه می دهید که از تمام فرصت ها و موقعیت های مناسب زندگی خود بهره گرفته، مشکلات را به تدریج بر طرف کند و به موفقیت های بسیاری دست یابد. اما در صورتی که فرزندتان را همان طور که هست نپذیرید، بر ضعف هایش تاکید داشته باشید و هر کاری را که انجام می دهد به نظرش نادرست و فاقد ارزش جلوه دهید به تدریج حس اعتماد به نفس را در او نابود کرده و او را تبدیل به موجودی سرخورده می کنید. در چنین شرایط نامساعدی او هرگز نمی تواند از تمام قوای مغزی و مهارت جذابیت جسمانی خود برای رسیدن به اهدافش استفاده کند و بیش از آن چه سزاوار است دچار شکست و عقب ماندگی مادی و معنوی در زندگی خواهد شد. فراموش نکنید این گونه که به لحاظ روحی و شخصیتی آسیب دیده اند به مرور زمان و در سنین بزرگسالی با مشکلات بزرگتر و پیچیده تری مواجه خواهند شد. 



مرتبه
مرتبه
مونا
1394/01/19 - 05:59
سلام مامانهای مهربون .یه خبر خوب برای مامانای شاغل.مرخصی 9 ماه برای زایمان امروز تصویب شد.اونایی هم که نی نیشون بدنیا اومده و هنوز زیر 9 ماه هست شاملشون میشه.هورااااااااااا. حالا اونایی که خیلی خوشحالن واسه من دعا کنند.نمیدونم نی نی این ماه اومده تو دلم یا نه؟
فرزانه
1394/01/24 - 08:14
پسرم 14 ماهشه شبا دو سه بار واسه شیر بیدار میشه
از ساعت 5 صبح هم هر 20 دقیق گریه میکنه و شیر میخوره تا ساعت 9 صبح که از خواب بیدار شه.مشکل اینجاست زمانی هم که گریه میکنه اصلا تمایل نداره چشماشو باز کنه و غدایی بخوره. لظفا کمکم کنید چکار کنم که دیگه شبا شیر نخوره . دم صبح از بس که شیر میخوره خودمم ضعف میارم . گریهههههههه
خانومی
1394/01/29 - 08:11
دیشب من تا ساعت ۵و نیم صبح بیدار بودم بالای سرش نمی دونستم باید تنها بگذارمش خیلی گریه کرد تو این سیزده ماه بچم تا الان اینقدر گریه نکرد هی می خوابوندم بلند میشد وای میستاد و گریه تا اخر باباش بلند شد و بغلش کرد و راه برد تا خوابید .ولی من فکر می کنم نباید اینقدر سخت گرفت خودم هم طاقتش رو ندارم امروز خیلی هم خودم و هم بچم پژمرده بودیم.من واقعا نمی دونم چی کار کنم یک سری میگن سخت نگیرید و حتی اینقدر تاکید می کنند که سینه رو از دهن بچه نکشید تو روحیه و حالات بزرگسالیش تاثیر داره و یک سری برای جدا کردن بچه اینقدر سختگیری .نمی دونم ولی من خودم که کوچکتر بودم یادمه یکی از بچه های فامیل که چند سال از ما کوچکتر بود همین کار رو پدرش باهاش میکرد و ساعت نه شب بچه رو میگذاشت تو تخت و در رو می بست و اون بچه ساعتها گریه میکرد الان که میبینم خیلی بچه گوشه گیر و دپرسیه کلا پدرش خیلی سخت می گرفت.به نظر شما این گریه کردن شدید روی روحیه بچه ها تاثیر نمیگذاره؟
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات