دلایل اصلی که منجر به دروغ گفتن در کودکان می شود
کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک، مهدکودک و خانواده: به نظر میرسد که دروغ گفتن کودکان این روزها برای والدین تبدیل به یک معضل جدی شده است و ندانستن اینکه چه نوع برخورد و شیوهای با این موضوع داشته باشند یکی از دغدغههای مهم بسیاری از والدین است.
به نظر میرسد که دروغ گفتن کودکان این روزها برای والدین تبدیل به یک معضل جدی شده است و ندانستن اینکه چه نوع برخورد و شیوهای با این موضوع داشته باشند یکی از دغدغههای مهم بسیاری از والدین است.
کودکان اغلب با جعل داستان یا با طرح مبالغهآمیز مسایل و واقعیتها سعی دارند خواستههای خود را با دیگران در میان بگذارند و غیرمستقیم از امیالشان صحبت کنند که اگر این رفتار همچنان ناسالم رشد یابد، در آینده از کودک فردی دروغگو میسازد. با دکتر آذر متین متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در زمینه ریشه دروغگویی در کودکان، نقش خانواده و اولیای مدرسه و درمان این رفتار نابهنجار گفتوگو کردهایم که در زیر میخوانید:
دلایل اصلی که منجر به دروغ گفتن در کودکان میشود، چیست؟
کودکان زمانی که میخواهند به خواستهای برسند یا اینکه مورد قضاوت منفی والدین یا دیگران قرار نگیرند یا ترس از عدم تایید دیگران در مورد خود را داشته باشند دست به این رفتار نابهنجار میزنند. در واقع کودکانی که دروغ میگویند به شدت اعتماد به نفسشان پایین است که با دروغ به صورت غیرمستقیم درصدد بزرگنمایی خود و به دست آوردن اعتماد به نفس کاذب هستند. در کل ریشه دروغگویی اضطراب است؛ اضطراب از موقعیتهای تنشزا برای کودک.
این رفتار غریزی است یا اکتسابی؟
دروغگفتن کودکان اکتسابی و اجتماعی است. اگر خانوادهای فرزندش را قضاوت نکند و مورد تایید قرار دهد مسلما فرزندشان به سمت دروغ گفتن پیش نمیرود.
این به آن معناست که کودک آگاهانه و از روی عمد به تحریف واقعیت میپردازد؟
بیشتر اوقات بچهها خیالپردازی میکنند و دروغ میگویند اما زمانیکه تخیلی در کار نباشد و کودک برای رسیدن به خواستهاش به دروغ متوسل میشود، میتوان گفت دروغ گفتنش آگاهانه است.
همانطور که گفتید گاهی دروغ گفتن کودک از روی تخیل است و گاهی از روی عمد،خانواده چگونه میتواند بین این دو تمییز قایل شود؟
کودک تا سنین چهار تا پنج سالگی اگر دروغ بگوید طبیعی است چرا که خیالپردازی میکند اما از این زمان به بعد دروغ گفتن نشانهای است که خانواده باید به آن توجه جدی نشان دهد. البته محتوای دروغهاست که تخیل را توجیه میکند و اگر کودک از روی خیالپردازیاش دروغ میگوید باید دانست که این دروغها پیرامون نیازش است. در هر دو صورت نوع برخورد والدین در تقویت یا کاهش و از بین بردن دروغ کودک بسیار حیاتی است.
دروغ گفتن به صورت رفتار و عادت نامناسب و نابهنجار از چه زمانی شروع میشود و بهعنوان هشداری برای خانواده است؟
بیشتر در سنین نوجوانی که معمولا از 9 یا 10 سالگی فرد آغاز میشود. از آنجا که دروغ یک رفتار است که ریشهاش از اضطراب ناشی میشود در مواقعی که فرد دچار اضطراب میشود دروغ میگوید. مثلا زمانی که نوجوان دیر سرکلاس حاضر میشود و میداند با بدخلقی یا تنبیه معلم مواجه میشود دچار اضطراب میشود و دروغ میگوید: «خواب ماندم»، «حال پدرم بد بود» و با این نوع دروغ گفتن به آرامش میرسد و تایید را از معلم میگیرد.
جنسیت کودک در دروغ گفتن نقش دارد؟
خیر، یعنی من تا حالا به موردی این چنینی بر نخوردم که مشخص شود دخترها بیشتر دروغ میگویند یا پسرها. حتی در هیچ مطلب و کتابی هم ندیدم. فقط اینکه نوع دروغگویی دختر و پسر متفاوت است. پسرها بیشتر برای کسب قدرت دروغ میگویند و دخترها برای جلب توجه.
والدین در دروغ گفتن فرزندانشان تا چه حد نقش دارند؟
شیوه تربیتی والدین در این مورد خاص بسیار مهم است. معمولا والدین سختگیر و سهلگیر در دروغگویی فرزندانشان نقش پررنگی را ایفا میکنند. والدین سختگیر سبب میشوند که فرزندانشان رفتار دروغگویی را به دلیل ترس از والدین داشته باشند و در خانوادههای سهلگیر به دلیل آنکه به فرزندان توجهی نمیشود و اعتماد به نفس کودکان شکل نمیگیرد، بچه برای گرفتن توجه و اعتماد به نفس دست به دروغ میزند. بهترین شیوه تربیتی والدین، قاطع بودن است. در طی مشاورهها بارها دیدهام که شیوه تربیتی قاطع خانواده باعث شده که فرزندشان به ندرت رفتار دروغگویی را از خود نشان دهد.
مهدکودک و مدرسه و معلمان چه؟ آنها هم در ترویج دروغگویی نقش دارند؟
مشکل سیستم آموزشی است که اولیای مدرسه و مهدکودکها در بسیاری موارد آموزشهای لازم را در این مورد ندیدهاند، مثلا با مقایسه کردن یک دانشآموز با دانشآموز دیگر در صدد تحقیر بچهها برمیآیندکه این باعث میشود بچه بعدا برای جبران این موضوع دروغ بگوید،یا اینکه وقتی که کودکی در میان همسالان مدرسه مورد پذیرش قرار نمیگیرد اولیای مدرسه خودشان را در موضوع دخالت نمیدهند که این باعث عدم اعتمادبهنفس کودک میشود و باز در آینده این فرد دروغ میگوید.
زمانیکه خانواده با دروغگویی فرزندشان روبهرو میشوند آیا باید مهدکودک یا مدرسه و معلمان کودک را در جریان بگذارند؟
این سوال بسیاری از والدین است. اگر فکر میکنید که اولیای مدرسه از آگاهی لازمی برخوردارند حتما این مشکل را با آنها در میان بگذارید اما اگر فکر میکنید که با گفتنش باعث میشود که معلم فرزندتان را به چشم یک بچه دروغگو ببیند و به جای آنکه مساله را حل کند آن را حادتر میکند بهتر است چیزی نگویید و از مشاوره کودک کمک بگیرید.
آیا امکان اصلاح دروغگویی در کودکان وجود دارد؟
بله، قطعا، والدین زمانیکه میبینند فرزندشان دایما در حال دروغ گفتن است باید از مشاور کودک و درمانگر کمک بگیرند. علاوه بر آن همانطور که گفتم در تحقیقات نشان داده شده که اگر سیستم آموزشی مدارس به این مبحث توجه کند نتیجه بخش خواهد بود. در جلسات مشاورهای که با والدین داشتم متوجه شدم خیلی از اولیای مدرسه با والدین در زمینه بهبود این رفتار نامناسب همکاری نمیکنند حتی چندین مورد بوده که من از والدین شماره تلفن معلم فرزندشان را گرفتم. یکبار در یک دوره آموزشی برای اولیای مدرسه که توسط روانشناسان کودک برگزار شد شرکت کردم و معلمان بسیار راضی بودند و معتقد بودند با اینکه ما تحصیلکرده هستیم و با تجربه اما باید با یکسری نکات و جزییات آشنا شویم از جمله شیوههای درست آموزش کودک در سنین مختلف.
خود شما در طی جلسات روانکاوی با والدین در مورد چه اموری بحث میکنید؟
در طی جلسات مشاوره به والدین شیوههای تربیتی صحیح را آموزش میدهیم که اولین گام آن پذیرش است. پذیرش اینکه بچه ما دروغ میگوید. وقتی پدر و مادر با این قضیه کنار آمدند و آن را پذیرفتند حالا به سراغ علتهایش میرویم. اکثر روانشناسان برای والدین و کودکان کارگاههای آموزشی میگذارند که به عقیده من بسیار موثرتر از مطالعه کتاب است.
کودکی که دروغ میگوید ممکن است از سایر اختلالات دیگر روحی و روانی هم رنج ببرد؟
در ابتدا باید این نکته را مشخص کنم که دروغگویی یک مرض و اختلال نیست بلکه رفتاری است که بچههایی که دچار اختلال اضطراب هستند دست به این رفتار میزنند. پس کودکی که دچار این اختلال است مطمئنا رفتار دروغگویی در او شکل میگیرد اما در مورد سایر اختلالها نمیتوان نظر قطعی داد مثلا نمیتوان گفت کودکی که وسواس دارد دروغگو هم هست یا بر عکس. به هر حال در طی جلسات روانکاوی بر علتها و سایر اختلالات متمرکز میشویم و اگر مشکلی باشد به آن پیمیبریم و متوجه میشویم که کودک روی چه مسالهای نقص دارد مثلا ممکن است اعتماد به نفسش پایین باشد و ما روی بهبودی آن کار میکنیم.