«تربیت» که یکی از وظایف والدین مـحسوب و جـزء حـقوق معنوی به شمار می آید.
حق حضانت: حضانت یـعنی پروردن و در اصـطلاح عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل توسط کسانی که قانون مقرر داشته است و قائم به ارکـان ذیـل است:
الف) حضانت مخصوص ابوین و اقربای طفل است و بین اقربای رعایت طبقات ارث نمیشود.
ب) نـسبت بـه ممتنع از نـگهداری طفل حضانت؛ تکلیف است و نسبت به دیگران حق.
ج) حفظ مادی (جسم) و تربیت اخـلاقی و مـعنوی طفل مناسب شئون او.
د) اهلیت قانونی برای حضانت.
حضانت در فقه امـامیه به مـعنای ولایـت و سلطنت است و مربوط به تربیت طفل و آنچه متعلق به آن است مانند خوابانیدن وی، نظافت، لباس، سـرمه کـشیدن بـه چشمان وی و دیگر موارد آمده است، باتوجه به تعریف فوق و اطلاق آن دایره شـمول وسـیعی را در برمیگیرد.
نگهداری طفل را حق و تکلیف والدین قرار داده است. همانطور که میدانیم حق به طور جزیی قـابل اعـراض است ولی به صورت کلی خیر و از طرف دیگر قانون گذار در قبال اعطای سـمت پدر و مـادر برای آن ها تکالیفی را مقرر نموده که آنان نـمیتوانند از آن امتناع نـمایند. حضانت آمیزهای از حق و تکلیف است و در برابر اعـمال تـصدی حضانت به والدین، قانون آن ها را مشمول تکالیف مخصوص دانستهاند بنابراین حضانت بیشتر یک مـسئولیت اسـت نه امتیاز.
اولویـت حضانت را تـا سـن هـفت سالگی برای مادر در نظر گرفته است و چون بیشتر احساسات مادرانه و احتیاج بیشتر طفل در دوران کودکی به مادر را مورد توجه قـرار داده است. در مواد بعدی در صورت جنون، فـوت و سلب صلاحیت، حضانت طفل بـه پدر و دیـگران منتقل میشود. ولی باز هم بـا ابـهام مواجه هستیم زیرا در صورت امتناع پدر از نگهداری طفل و سوء استفاده وی از این حق چه ضمانت اجـرایی وجـود دارد که پدر از این حربه برای فـرار از مـسئولیت اسـتفادهن نماید.
درصورتی کـه پدر و مـادر هزینه حضانت را پرداخت ننمایند و یا قادر به پرداخت هزینه نباشند ابهام وجود دارد و تکلیف پرداخت هـزینه مـشخص نگردیده، که با حقوق کودک در تـعارض اسـت. لازم به ذکر است کمال صـحت جسمانی و تربیت اخلاقی کودک مدنظر و مطلوب است و نباید به حد اقل اکتفا نمود، اگر افراد ذکر گـردیده نـتوانند و یا مطلع نباشند چگونه میتوان کودک را نـجات داد.
حـق تـربیت:
تـربیت طـفل عبارت است از آمـوختن طـفل به آداب اجتماعی و اخلاق متناسب با محیط خانوادگی او و کوشش در فرا گرفتن طفل به علم و صنعت و به عبارت دیـگر ایـنکه فـرد بتواند وسیله خوشبختی و سعادت خود و همنوعانش را بـبار آورد، البـته تـربیت شـامل پرورش قـوای جـسمانی، روحی و اخلاقی نیز میگردد.
حدود تربیت دارای ابهام است و ابوین در حدود توانایی به خود مکلف هستند. حال باید دید این توانایی برای تربیت طفل کافی است یـا خیر؟ زیرا ممکن است در حق کودک و تربیت وی اجحاف شود. البته والدین باید نهایت کوشش و دقت خود را برای تربیت اخلاقی و روحی بگمارند و در انجام آن اهمال نورزند، نکته قابل ذکر این است که حدود توانایی و اندازه تـربیت قابل ارزیـابی دقیق نیست و یک امر نسبی میباشد.
سوالی که پیش میآید در مورد ضمانت اجرای این ماده است زیرا در صورت عدم تربیت صحیح و همچنین اهمالورزی والدین، آیا آنان قابل تعقیب و مؤاخذه هستندیا خیر؟ همانطور کـه بـیان گردید تربیت را نمیتوان دقیقا اندازهگیری نمود ولی از ظواهر میتوان به نتایجی دست یافت. البته در برخی قوانین جزایی و مدنی والدین طفل در صورت عدم مواظبت و تقصیر، ملزم بـه جـبران خسارت و حتی ملزم به پرداخـت جـریمه نقدی هستند لذا در موردحقوق کودکان باید حقوق، همراه اخلاق در نظر گرفته شود تا بتوان راهحل خوبی برای تدوین قوانین مناسب در جهت روشن تر شدن وظایف والدین ارائه نـمود.
حق نفقه:
نفقه اولاد را بر عـهده پدر و بـعد از آن جد پدری و مادر قرار داده است. زیرا در نفقه اقارب افراد در خط عمودی ملزم به انفاق یکدیگرند. با توجه به مواد قانونی فوق، اولاد واجب النفقه ممکن استصغیر یا کبیر، سالم یا معلول، عـاقل یـا مجنون بـاشد که موارد فوق شرط استحقاق نفقه نیست بلکه اولاد در صورت فقر و عجز از کسب و کار در هر صورت واجب النفقه مـحسوب میشود.
حق اداره اموال کودکان:
یکی از وظایف مـهم والدیـن اداره اموال طفل است که البته کلمه ولی قهری آورده شده است و همچنین ولی قهری طفل باید رعایت مصلحت صغیر و کودک را تحت هر شرایطی بنماید. اداره اموال باید بـه نحو احسن و مطلوب انـجام شـود، البته تشخیص و معیار سنجش در این ماده مشکل میباشد؛ وانگهی ضمانت اجرای معاملات انجام شده توسط وی که به ضرر صغیر بوده مشخص نگردیده است و از طرف دیگر ممکن است ولی قهری در پنهان و به دور از چشم دیگران اقـدام به ضرر رساندن به اموال صغیر نماید. قانون مدنی در مقابل ضررهای وارده به اموال کودکان ساکت است، ولی اکثر حقوقدانان عقیده دارند چنین معاملاتی باطل و عدهای دیگر آن را غیر نافذ و معتقدند هنگامی که طفل کبیر گردید میتواند آن را تـنفیذ نـماید.
نکته مهم در مورد ضررهایی است که به طور پنهانی به اموال کودکان وارد میشود و هیچکس نمیتواند از حقوق آنان دفاع نماید و قانون تصمیمی اتخاذ ننموده است، همانطور که از کودکان باید حمایت نمود اموال آنان نـیز محترم و بـاید مورد حمایت قرار گیرند تا اطفال بعد از رسیدن به سن رشد بتوانند به نحو مطلوب از آن استفاده نمایند.
حق ملاقات:
کودکان حق دارند که در طول زندگی از حضور والدین خود استفاده و لذت بـبرند و نمیتوان آن را از کودک سلب نمود مگر به حکم قانون، از طرفی جدایی والدین باعث متزلزل شدن حقوق کودکان میشود.حق ملاقات طفل با والدین خود در صورت مـواردی هـمچون طلاق و عدم صـلاحیت و حـضانت و غیره به وجود میآید که برای والدین و کودک در نظر گرفته شده است. قانونگذارسعی نموده است که حد اقل شرایط را در این گونه مـواقع بـه وجـود بیاورد که کودک با والدین ملاقات داشته باشد زیـرا در ایـن بین، بیشترین کسانی که با ضرر روحی، تربیتی و جسمی مواجه میشوند کودکان و اطفال هستند. حق تغذیه با شیر مادر: البـته تـغذیه کودک در ذیـل مبحث نفقه قابل بررسی است ولی در طول دوران شیرخوارگی تغذیه با شیر مـادر موضوعیت دارد و دارای اهمیت خاصی است.
نتیجهگیری
حقوق کودکان و وظایف والدین موضوعاتی هستند که کاملا باهم مرتبط و گـاه در جـهت مـوافق و گاه ممکن است در جهت مخالف یکدیگر باشند، البته باید راهکارهایی اندیشه شود که هرک دام از طـرفین بـه حقوق خود دست پیدا کنند و عدالت نیز رعایت گردد. با توجه به دیدگاه قانون مـدنی در مـورد حـقوق کودک و وظایف والدین میتوان چنین نتیجه گیری نمود که در مورد حقوق کودک قبل از دوران تولد هیچ گونه تصمیمگیری نگردیده و برای والدین نـیز تـکالیفی وضع نشده است، درحالیکه دوران قبل ازتولد (بارداری) یکی از دوران مهم زندگی و شـکلگیری کـودک مـحسوب میشود فلذا جا دارد که قانونگذار محترم جهت حفظ حقوق کودکان در این دوره قانون لازم را وضع نماید. مواد دیگری هـمچون ابهامات و کلیگویی است همین مطلب باعث میشود که برداشتهای متفاوتی از آن شـده و مـنجر به تضییع حقوق کودکان گردد.
حـتی الامـکان حدود اختیارات و وظایف خانواده و حتی دولت را به روشنی ترسیم نموده و قوانینی را که دست خـانواده و دولت را بـرای تضییع و یا محدود کردن حقوق کودک بازمیگذارد حـذف یـا تـعدیل نمود. همچنین میتوان برای کنترل عملکرد خانواده و نیز دولت سـازمانی تـحت عنوان ناظر ایجاد نمود تا نظارت و کنترل لازم را در این خصوص اعمال نماید، البته این سـازمان بـاید نسبت به فرهنگ جامعه و نـقش خـانواده در تامین و حـمایت از حـقوق کـودک آگاهی لازم و کافی را داشته باشد. حقوق والدیـن و تـکالیف آن ها نسبت به کودکانشان و حقی که کودک بر آن ها دارد و به طور کلی رابطه کودک و والدین بـاید در چـارچوب نهاد خانواده با توجه به فرهنگ مـلی – مذهبی شناسایی و به جـامعه نـشان داده شود. در پایان لازم به ذکر است کـه بـه حقوق کودکان باید از دو جنبه حقوقی و اخلاقی نگریست و یک امر بسیار حساس است که قـانون گذار، والدیـن و دیگر اشخاص میتوانند با رعـایت صـحیح و احـترام به آن حقوق آیـنده کـودک و حتی جامعه را تضمین نمایند.