منشا محرکهای حسد را باید همیشه در روابط اجتماعی و مخصوصا در وجود اشخاص جستجو کرد. محرک حسادت اطفال ، پدر و مادر یا کسی است که از او مواظبت میکند. بچه به سبب نیاز بیشتری که به محبت و توجه اطرافیان دارد، با طفل دیگر در رقابت میافتد. از تحقیقاتی که درباره حسد اطفال در درمانگاههای روانشناسی صورت گرفته است، معلوم میشود که حسد یک عاطفه بسیار عمومی است که معمولا با تولد خواهر یا برادر در اطفال بین سنین 2 و 5 ایجاد میشود.
در اینباره نخستین فرزند بیشتر صادق است. چه او مدتها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده است و تولد بچه دوم این فرصت را از او میگیرد و این موجب تحریک حسادت او به بچه دوم میشود. از جمله اقداماتی که برای جلوگیری از حسد بچه معمول است، این است که میکوشند او را برای پذیرفتن نوزادی که در پی است آماده سازند. ولی از این کار نتیجه شایانی گرفته نشده است. زیرا طفل کوچک نمیتواند ماهیت چنین واقعهای را خوب درک کند.
حسد گاهی ثمره تفاوت سنی میان فرزندان یک خانواده است. بچه خردسال به هر مزایایی که طفل بزرگ از آنها برخوردار است، حسادت میورزد و بچه بزرگتر از محبت و مواظبتی که به بچه کوچکتر میشود بدش میآید. تبعیض پدر و مادر و علت دیگر حسد کودکان است. والدین بدون اینکه آگاه باشند به فرزندان زیبا ، خونگرم و با استعداد بیشتر مهر میورزند و این باعث حسد فرزندانی میشود که چینی نیستند.
والدین از آنجایی که میل دارند بچههایشان طبق موازین معینی پرورش یابند و بر کودکان دیگر پیشی گیرند، حدودی برای پیشرفت فرزندان خود قائل نمیشوند. وقتی که اطفال نتوانند به این حدود خود را برسانند خود را نالایق و گناهکار می پندارند. این از یک طرف و از طرف دیگر سرزنش پدر و مادر و مقایسه ناپسندی که بین فرزندان و اطفال دیگر بعمل میآورند، حسد کودکان را نسبت به آنها بیشتر رفتهاند بر میانگیزد