در رقابت شخص میخواهد پیروز شود، بدون اینکه رقیبش دچار مشکل شود. درحالیکه در حسادت، شخص چه اگر به چیزی برسد یا نرسد، دوست ندارد دیگری به آن برسد. منظور اینکه شخص حسود خیرخواه نیست و نمیخواهد شاهد پیروزیهای دیگران باشد. ولو اینکه خود شخص موفقی باشد.
حسادت، منحصر به سن خاص و جنس خاصی نیست، بلکه در تمام سطوح مشاهده میشود. کودک در داشتن اسباببازی حسادت میورزد، مادر در طرز لباس پوشیدن فلانشخص با دیده تمنا و از روی حسادت مینگرد، پدر به داشتن املاک(به طور عام، هر چیزی که دیگری مالک آن است) حسادت میکند و...
حسادت وقتی خطرناک میشود که به اقدام مخربانه منجر شود، منظور اینکه شخص حسود با اعمال ناصواب میکوشد تا حد امکان به طرفش آسیب برساند و موجب شود که وی در انجام فعلی ناکام بماند. در پارهای از موارد ممکن است این نوع، به زیرآبزنی بیانجامد(مخصوصاً در ادارت ایران!).
حسادت ممکن است نتیجه نوعی واکنش به نداشتنها و محرومیتها و ناتواناییها باشد که در سطرهای بالا به آن اشاره شد. شخص حسود هنگامی که در مقایسه خویشتن با دیگری برمیآید و نداشتههای خود را در داشتههای او میبیند، بهطور ناخودآگاه حسی در درون او میگوید چرا او؟ اما این حس نمیگوید زیرا او... . و اگر هم بگوید توجه زیادی به آن نمیکند و تمام توجه خویش را معطوف داشتههای طرفش میکند و اینکه او از داشتن آنها محروم است.
شخص حسود همواره در رنج و اضطراب است. در بیشتر موارد بیآنکه ضرری برای دیگری داشته باشد خود متوجه ضرر است و با افکار ناصواب بیشتر روان خود را آزار میدهد تا دیگری. او نمیداند که طرفش ذرهای به او و اعمال نمیکند اما وی همواره با افکار غلط، موجب ظلم به خویش میشود. آرامش که یکی از ارکان جدانشدنی روان سالم آدمی است در برابر این حس منفی رو به ناآرامی میگراید و در نتیجه شخص آرامش درونی خود را از دست میدهد. به قول معروف که بچهها نیز در بهکاربردن آن مهارت خاصی دارند: «حسود هرگز نیاسود
|
سحر 1394/01/22 - 06:57 |
دختر من تو بازی کردن با همسن های خودش خیلی حسات میکنه و خیلی هم غلدر بازی در میاره درصورتی که من باهاش مخالفت میکنم ولی اصلا ندیدم رفتارش رو تغییر بده مثلا همیشه اسباب بازی های پسر عمه اش رو میگیره و بهش نمیده هر چند خودش هم داره وحتی حاضر نیست باهمدیگه با هون اسباب بازی بازی کنن خیلی وقت ها اسباب بازی یا وسیله ای که دست پسر عمه اش هست رو میگیره و اشکش رو در میاره با اینکه خودش داره با چیز دیگه ای بازی میکنه ولی میخواد وسیله بازی اونم بگیره حتی اگر مثل هم هم باشن براش فرقی نمی کنه زیادی خواه شده نمیدونم با این رفتارش چیکار کنم هر چی سعی میکنم با ارومی بهش بگم اما به گوشش نمیره منم مجبور میشم باهاش با اخم و دعوا برخورد کنم و این باعث میشه خودم هم ناراحت بشم که چرا تو این مواقع ازش حمایتی نمیکنم میترسم اینجوری هم لج باز تر بشه هم سرخورده لطفا کمکم کنید
|