چند نوع مختلف افسردگی وجود دارد که یک کودک ممکن است به آن مبتلا شود. این انواع عبارتند از:
افسردگی عمده: شامل حداقل یک دوره از این اختلال (که افسردگی بالینی یا تک قطبی هم خوانده میشود) که همراه است با حالت غمگینی پایدار و نشانههایی مانند افکار خودکشی، از دست دادن علاقه نسبت به فعالیتهایی که قبلاً خوشایند بودند، تغییرات عمده در وزن یا الگوی خواب، و کنارهگیری اجتماعی. این وضعیت میتواند به سایر اختلالات روانی مانند اختلالات تغذیهای نیز بیانجامد. کودکانی که افسردگی عمده را تجربه کرده باشند به احتمال زیاد در آینده نیز دچار حملات افسردگی خواهند شد.
اختلال دو قطبی:این اختلال که قبلاً بیماری شیدایی-افسردگی نامیده میشد مستلزم دورههای متناوب تغییر شدید حال و وضع روانی (شیدایی و افسردگی) است. وضع بیمار در دورههای افسردگی مشابه افسردگی عمده است. دورههای شیدایی شامل نشانههایی چون نیاز کمتر به خواب، تند حرف زدن، افکار رقابت جویانه و رفتار شتابزده و نسنجیده است. نشانههای اختلال دو قطبی در جوانان تا حدودی با بزرگسالان متفاوت است. برای مثال، کودکانی که در مرحله شیدایی هستند بیشتر از بزرگسالان زودرنج، تحریکپذیر و دارای رفتارهای تخریبی میباشند. سرخوشی آنان نیز معمولاً کمتر از بزرگسالان است. تشخیص اختلال دو قطبی در کودکان میتواند بسیار مشکل باشد زیرا نشانهها و علائم آن ممکن است با اختلالات شایع دیگر در کودکان چون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی ( ADHD ) و اختلال رفتاری اشتباه گرفته شود.
افسردهخویی:یک نوع افسردگی خفیف مزمن که حداقل یک سال در کودکان پایدار باشد. کودکانی که افسردهخویی دارند همیشه غمگین به نظر میرسند و حالت زودرنجی و تحریکپذیری در آنها نمایانتر از افسردگی است. افسردهخویی در کودکان ممکن است با ADHD و سایر وضعیتهای روانی و پزشکی ارتباط داشته باشد. بیمارانی که دچار افسردهخویی هستند غالباً به افسردگی عمده مبتلا میشوند و برعکس.
اختلال سازگاری. نوعی حمله افسردگی که پس از یک تغییر عمده در زندگی مانند مرگ یک عزیز، و یا یک فاجعه عمده بروز میکند. دوره سازگاری در کودکانی که دچار این اختلال باشند، بیشتر از حدّ عادی مورد انتظار طول میکشد یا این که این دوره با فعالیتهای روزانه آنها تداخل پیدا میکند