احساسِ گناه
برخی مطالعات نشان داده است که وقتی کودکان مرگ یکی از نزدیکان خود( مثلا برادر، خواهر، یا والدین) را تجربه می کنند، اغلب احساس گناه می کنند. بیشتر ما وقتی عزیزی را از دست می دهیم نوعی احساس گناه را تجربه می کنیم. کودکان در درک و تشخیص رابطه علی-معلولی مشکل دارند. آنها تصور می کنند که به گونه ای علت مرگ بوده اند؛ به نظر می رسد افکار خشمگینانه آنها سبب شده شخص بمیرد. برخی کودکان مرگ را نوعی عقاب و تنبیه می پندارند: "مامان مرد و مرا ترک کرد چون من بدی کردم". اگر به بچه ها بگوییم یعنی اطمینان دهیم که آنها همیشه محبوب و دوست داشتنی بوده و هستند، می توانیم به آنها کمک کنیم که بر این حسِّ گناه غلبه کنند. توضیح شرایط مرگ برای کودکان نیز در این زمان موثر تواند بود. کودکان ممکن است احساس کنند که آنها نیز خواهند مرد. اینکه مرگ گونه ای تنبیه است هرگز نباید تقویت شود. به کودک اطمینان دهیم که مرگ اخیر به این معنا نیست که عزیزان دیگر به زودی خواهند مرد. کودک نمی داند که پس از مرگ چه رفتاری انجام دهد او را تشویق کنید تا درباره احساسات خود با شما حرف بزند و آنها را ابراز کند اما به کودک نگویید که چه احساسی باید داشته باشد!!! به او یاد دهید که راهی برای بیان ناراحتی و اندوه خود بیابد.
احساس خشم
مرگ یکی از نزدیکان و عزیزان احساس خشم را در کودکان و بزرگسالان بوجود می آورد. ما به این خاطر با فوت یک شخص خشمگین می شویم که مرگ او سبب درد رنج فراوان برای ما شده و وی ما را تنها گذاشته است. ما از دست پزشکان و پرستارانی خشمگین هستیم که نتوانستند عزیز ما را نجات دهند و نیز از خودمان عصبانی هستیم که نتوانستیم جلوی مرگ او را بگیریم. کودکان برای بیان و ابراز آشکارِ خشمشان آماده ترند خاصه وقتی که شخصی را که از دست داده اند بسیار به او وابسته باشند. خشم بخشی از اندوه است و ما می توانیم با پذیرش احساسات کودکان در این راستا به آنها کمک کنیم. باید به کودکان اطمینان دهیم که تحت مراقبت هستند.
پس رفت
ممکن است کودکان به مرحله اول رشد بازگردند. به عنوان مثال، انگشت خود را بِمکند، شب اِدراری کنند، یا نیاز به پوشک داشته باشند. مراقب باشیم که کودکان در این زمان نیازمند حمایت هستند و این پس رفت ها موقتی است.