سخن این است که برای پرورش اعتماد به نفس در کودکان ، چه اقداماتی در مورد با کودک لازم است؟ چه مراقبت هایی در خانواده باید به عمل آید؟ و مدرسه در این زمینه چه وظایفی دارد؟ در اینجا مختصراً به بررسی این جوانب می پردازیم.
1 - اقدامات در رابطه با کودک:
الف - دادن آگاهی و آموزش: این نخستین گام ، و مقدمه اعتماد به نفس است. کودک باید خود را و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد. از آنچه که دراطرافش می گذرد و در شخصیت و سرنوشت او مؤثر است آگاه باشد و به او تفهیم گردد که راه زندگی چیست؟ در پیشامدها و وقایع چه باید بکند و در برابر امور و مسائل چگونه موضع بگیرد.
وسعت اطلاعات در اعتماد به نفس کودک مؤثر است و می تواند عامل و سببی برای تسلط بیشتر فرد برخود باشد و ثبات شخصیت او را موجب گردد. همچنین ضروری است به او وسعت دید و نظر بدهیم که تنها محدوده خود را نبیند؛ بداند که دیگران هم آدمند و کار و برنامه ای دارند.
ممکن است کودک در زندگی حال و آینده دچار شکستی شود. باید این آموزش به او داده شود که از شکست نهراسد و با مختصر افتادگی جرأت خود را از دست ندهد؛ با قدرت اراده، با تلقین به خود و با القاء این اندیشه که من شجاعم، نمی ترسم و به پیش خواهم رفت ، از جای برخیزد.
ب- واداشتن ها :
کودک باید وادار شود به- زندگی در میان جمع و مشارکت در امور اجتماعی و اظهار نظر و تصمیم گیری.
- تسلط برخود و مدیریت خود، به گونه ای که در برخوردها و پیشامدها ، خود نگه دار و برخود مسلط باشد.
- پذیرش خود در عین زشتی یا زیبائی، سلامت یا بیماری ، کمال یا نقص ، بدون احساس حقارت یا غرور.
- سخن گفتن در میان جمع و نگاه کردن در چشم دیگران بدون احساس شرمساری.
- اخذ تصمیم درباره کارهای شخصی و مراقبت از خود.
- ارزیابی وضع خود در طریق شناخت و جبران نقاط ضعف خویش.
- حساسیت داشتن در برابر حوادث و جریانات و به حساب آوردن خود به عنوان عضوی از اجتماع.
- انتقاد پذیری و تحملِ شنیدن عیوبی که در او وجود دارد و کوشش به اصلاح خود پس از انتقاد.
- واقع بینی درعین هدف گرایی و دوری از تخیل و رؤیا و بوالهوسی به صورت تدریجی.
ج- اقدامات لازم:
کوشش هایی که در طریق ایجاد اعتماد به نفس درباره او باید به عمل آید بسیار و از آن جمله است: - واگذاری نقش و مسئولیتی به کودک از همان اوان کودکی در رابطه با کارهای خانه یا مزرعه یا مغازه ، به تناسب رشد بدنی و روانی.
- آموزش راه و رسم عمل و موفقیت در آن کار و برنامه ، و شیوه موفق و نیرومند شدن در کار.
- ایجاد زمینه برای موفقیت او در آن کار از طریق ارائه و عرضه امکانات مناسب (برای هر هفته چند مورد).
- تعیین حدود کار و فعالیت ، و آگاه کردن کودک از این امر که درچه مواردی ممکن است مورد سرزنش یا مورد احترام و تشویق قرار گیرد.
- افزودن میزان تجارب طفل از طریق ایجاد تنوع در کارهای او و دادن عرصه فعالیت به او.
- تعیین هدف های مرحله به مرحله در کار، در عین تعقیب هدفی دور و فوق العاده مهم، تا احساس خستگی نکند.
- بازخواست از کار و مسئولیتی که به او واگذار شده و آموزش راه جلوگیری از تکرار لغزش ها.
د- تقویت ها:
در طریق ایجاد اعتماد به نفس، به ویژه با شیوه عملی ضروری است کودک تقویت شود و والدین و مربیان به این جنبه ها توجه داشته باشند:- تقویت اراده کودک به گونه ای که پس از تصمیم گیری با جرأت به پیش رود.
- ایجاد جرأت در کودک از راه تهییج او ، به صورتی که با شهامت و جسارت به پیش رود و اعلام حمایت خود از او.
- تحسین و تقدیر از عمل ارزنده او و بیان موفقیت های او در نزد افرادی که مورد علاقه کودکند.
- دادن قوت قلب به او در موردی که خود را در بن بست می بیند و سرگردان است.
- ایجاد روح ارزشمندی در او به صورتی که خود را دست کم نگیرد و از شخصیت خود آگاه باشد.
- گشودن راه های جدید برای موفقیت او به هنگامی که همه راه ها را به روی خود بسته می بیند.
- اعلام رضایت از کاری که او خوب از عهده آن برآمده است تا ارزش خود را دریابد و به استحکام و استدلال به پیش رود.
ه - ایجاد عادات نیکو:
بخشی از تلاش ها و کوشش های مربیان باید متوجه این امر باشد که عادات خوب و پسندیده ای در کودک به وجود آورند تا در او ریشه دار شود و وضع و رفتار او را به گونه ای معتدل درآورند. اهم آن عادات عبارتند از:- عادت به آرامش و سکون از راه تذکر، تشویق و خودداری و مسلط بر خود بودن به گونه ای که زود عصبانی نشود و بر هیجان خود غالب باشد.
- عادت به پیشقدمی درکارها بدون عجله و شتاب و بدون انتظاراز پیشگامی دیگران.
- عادت به گشاده رویی و حسن برخورد، متبسم و با نشاط بودن در عین وجود غم ها و رنجها.
- عادت به کم توقعی و عدم انتظار کار از دیگران و نیز کم توقعی از این امر که لازم نیست همه انتظاراتش یک جا برآورده شوند.
- عادت به نظم و انضباط در کار، خواب و استراحت، آمد و شد، تحصیل ، و قرار دادن امور بر روی برنامه.
- عادت به کم گفتن و بیش شنیدن و فرصت دادن به دیگران که آنها هم حرف و مقصود خود را بیان کنند.
- عادت به روبرو شدن با مشکل و تحمل دشواری ها بدون شکوه و گله و ناله و انجام دادن کاری که درباره آن تصمیم گرفته است.
- عادت به بهداشت جسم و فکر و پرهیز از غیبت، سخن چینی، بدخواهی، کینه توزی و ...
و - جلوگیری از:
- اضطراب و نگرانی و سلطه نفوذ آن در کودکان و نجات سریع او از این مشکل.
- سخن گفتن با شتاب و عجله که ناشی از عدم تسلط بر خویش ، و یا درهمی و اغتشاش در فکر است.
- خجلت و شرمساری بدون دلیل که ناشی ازعدم تسلط بر خویش و ترس از آبروریزی است.
- انزواجویی و کناره گیری و گوشه گیر بودن که معمولاً به خاطر ترس از مورد سئوال واقع شدن و آبروریزی است.
- پر حرفی و زیاده گویی و اظهار نظر درباره اموری که در حد توان فکری و استعداد او نیست.
- نفاق و دورویی با خود و دیگران به گونه ای که درون و بیرونش یکی باشد و آن چیزی را بگوید و عمل کند که باور دارد.
- یأس و نومیدی درموفقیت و رسیدن به مقصد و جلوگیری از افسردگی و دلمردگی برای اندیشه در اموری که هنوز واقع نشده اند.
- خوشحالی بی اساس که ناشی از تعریف و تمجید تملق گونه دیگران است.
ن - منع از:
- افسردگی و عدم حساسیت در اموری که فرد را از حال تعادل خارج کرده و به صورت موجودی بی خاصیت و بی ارزش در می آورد.
- حسادت و بدخواهی نسبت به دیگران و ناراحت شدن از موفقیت افراد .
- کینه ورزی نسبت به افرادی که مثلاً درباره او بدگویی کرده اند . اوباید وادار شود دل خود را از آن کینه خالی نماید.
- وابستگی بسیار که خود سبب پیدایش ابتلائات بعدی بسیار خواهد شد که از جمله آن بی ارادگی و به صورت آلت و ابزار درآمدن است.
- شکوه از زندگی و گفتن درد خود به دیگران ، با توجه به این امر که کسی نمی تواند مشکل او را حل کند.
- تملق گویی و تعریف بیجا و زیاده از حد از دیگران ، که این خود نشان عدم اعتماد به نفس است.
- بدبینی به ویژه هنگامی که مواجه با شکستی شده تا گمان نکند که دیگر همه چیز تمام شده است.
- غرور مخصوصاً به هنگامی که مورد تشویق قرار گرفته و می خواهد به خود سستی راه دهد و از کوشش خود بکاهد.
- احساس حقارت به گونه ای که خود را کوچکتر از آنچه که هست پندارد و گمان کند که موجودی کم ارج و یا بی بهاست.
ی - رهائی دادن از:
- تردیدها و وسوسه هائی که او را گرفتار کرده اند خواه درجنبه حیات شخصی از عقاید و غرایز و رفتار، و خواه در حیات جمعی.
- فرار و گریز از مشکلاتی که در سر راه او قرار دارند و رسیدن او را به مقصد مانع می شوند.
- بلاتکلیفی های اخلاقی و نداشتن اصول و ضوابط برای زندگی کردن و خود را مورد توجه قرار دادن.
- خستگی بسیار که ناشی از فشار کار است و موجبات افسردگی را فراهم می آورد. ( در این موارد برای او تنوع ایجاد کنید.)
- عقاید و افکار غلط که سبب آلودگی ها و گرفتاری هایی خواهد شد و زندگی او را به خطر خواهد انداخت.
- قیود بی حساب و خسته کننده که ملال آفرینند وطفل از آن احساس دلسردی و دلتنگی می کند.
- غم و اندوه بسیار که جان او را می خورند و نمی گذارند کودک از زندگی لذت ببرد.
- ترس و اضطراب که آدمی را دچار مرگ زودرس می کند و در مواردی حالت تسلیم به او می دهد که خطر آفرین است.
|
مامان الیسا و هلیا 1393/10/20 - 09:37 |
ممنون و متشکر از پورتال و اطلاعات مناسب و مفید
|