والدینی که برای کنترل شرایط فرزند خود را کتک می زنند معمولاً خودشان در مورد خودشان حس خوبی ندارند، زیرا خود آنها نیز در عمق ضمیر خود می دانند که روش تربیتی صحیح در پیش نگرفته اند. معمولاً اینگونه والدین در مواجهه با شرایط دشوار و زمانیکه نمی دانند باید چه واکنشی نشان دهند سر کودک خود فریاد می زنند و یا از تنبیه بدنی استفاده می کنند. اما پس از اینکار و با دیدن نتایج منفی بعدی، از این کار خود پشیمان می شوند. همه پدر و مادرها می دانند که بهترین وسیله برای کنترل فرزندان و تربیت آنها عشق و صمیمیتی است که بین آنها وجود دارد. با از بین رفتن این محبت و تبدیل آن به نفرت و ترس، نه تنها فرایند تربیت کودک ساده تر نمی شود، بلکه دشوارتر نیز خواهد شد. تنبیه بدنی و استفاده از خشونت جایگاه پدر یا مادر را در خانواده بی ارزش می کند. قدرت داشتن در خانواده به معنای بزرگ و مورد احترام بودن است، نه وحشتناک بودن. والدینی که خواستار حفظ همیشگی قدرت و جایگاه خود در خانواده هستند باید بدانند که قدرتی که ناشی از ترس اطرافیان باشد پایدار نیست. والدینی که برای کنترل فرزند خود از کتک زدن و تنبیه بدنی استفاده می کنند بازنده بازی بین خود و فرزندشان هستند. پس از مدتی احترامی که کودک برای والدین خود قائل بوده است از بین می رود و در عین حال خود پدر یا مادر نیز از خود ناراضی خواهد شد. چنین پدر و مادرهایی به تدریج به این روش تربیتی عادت خواهند کرد و نمی توانند در شرایط گوناگون از استراتژی های تربیتی دیگری استفاده کنند. اعمال خشونت بر کودکان بر رابطه بین والدین و فرزندان نیز تاثیر بسیار بدی می گذارد. تنبیه بدنی باعث می شود کودک و پدر یا مادر روز به روز از هم دورتر شوند و برقراری ارتباط برای آنها دشوارتر گردد. این مشکل زمانی حادتر می شود که خانواده در شرایطی غیر عادی به سر برد، مانند جدایی پدر و مادر از هم یا فوت یکی از والدین. هر چند که برخی کودکانی که توسط والدین خود تنبیه بدنی می شده اند در آینده والدین خود را می بخشند و محبت آنها را می پذیرند، اما برای اکثر افراد فراموش کردن خشونت والدین شان دشوار است.