افراط و تفریط در نظم آموزی به کودکان
کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک، مهدکودک و خانواده: عدهای معتقدند باید با ترساندن کودک انضباط را به وی آموخت، زیرا به نظر ایشان، کودک موجودی طبعا شرور است. از این رو باید او را از ارتکاب شر و فساد بازداشت و با اعمال خشونت و انواع مجازات او را محدود کرد تا به فرمان درآید.
عدهای معتقدند باید با ترساندن کودک انضباط را به وی آموخت، زیرا به نظر ایشان، کودک موجودی طبعا شرور است. از این رو باید او را از ارتکاب شر و فساد بازداشت و با اعمال خشونت و انواع مجازات او را محدود کرد تا به فرمان درآید.
برخی دیگر میگویند کودک موجودی طبعا نیکو وصالح است و باید او را به حال خود گذاشت تا هر چه دلش میخواهد آزادانه انجام داده، تمایلاتش را ارضا کند. بنابراین نباید با نظم دهدی دست و پایش را ببندیم، بلکه باید به وی فرصت دهیم تا استعدادهایش را شکوفا کند.
بررسیها و مطالعات دقیق نشان میدهد کودکانی که براساس دیدگاه اول تربیت شدهاند، چون همیشه در برابر بزرگترها خضوع کرده و تسلیم بودهاند و در بزرگسالی هیچ ابتکاری از خود نشان نمیدهند. این کودکان در زندگی آینده شکست میخورند. آزاد گذاشتن کودکان بنابر روش دوم نیز برای آنان زیان آور بوده سبب میشود در آینده به مقررات و قوانین پشت پا بزنند و افرادی بیقید و لاابالی بار بیایند.
براساس این تحقیقات روش سومی نیز وجود دارد، که از نواقص هر دو نظریه برکنار است و به بهترین وجه کودک را برای زندگی آینده آماده میسازد. در این روش مربی میکوشد نظم را درکودک درونی کند و این همان هدف اساسی تربیت کودک است که میکوشد اصول انضباطی را در ذات او نهادینه کند. در این روش انضباط به معنای اطاعت محض و فرمانبرداری نیست و به جای فرمان دادن و گفتن پی در پی «این کار را بکن» و «آن کار را نکن» با حفظ شخصیت کودک، مربی میکوشد به او بهفماند که در سایه رعایت اصول انضباطی زندگی بهتری خواهد داشت. و با نظم، لذت و بهره کاملتری از زندگی خواهد برد.