top
قرآن، اولین ماده ی درسی

قرآن، اولین ماده ی درسی

کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک: معصومان (علیهم السلام) در آموزش قرآن تنها به درست تلاوت کردن، با آهنگ تلاوت کردن، و مستمر تلاوت کردن قرآن بسنده نمی کردند و افزون بر آن، متربیان را به تأمل و تدبر در آیات قرآن فرا می خواندند

 قرآن، اولین ماده ی درسی

مقدمه 

آموزش قرآن کریم در سیره ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) از جایگاه والایی برخوردار است؛ زیرا همه آنچه برای هدایت و راهنمایی انسان ضروری است در آن آمده است:
إن هذا القرءان یهدی للتی هی أقوم (اسراء 9)؛ این قرآن به راهی که استوارترین راه هاست هدایت می کند.
در این مبحث سیره معصومان (علیهم السلام) را در آموزش قرآن بررسی می کنیم. موضوعاتی که در این بحث مطرح می شوند چنین است: 1. آموزش قرآن به عموم مردم؛ 2. آموزش قرآن به کودکان به عنوان اولین ماده ی درسی؛ 3. عادت دادن کودکان به تلاوت قرآن؛ 4. توصیه به تدبر در قرآن.

1. آموزش قرآن به عموم مردم

قرآن مهم ترین منبع معارف دین اسلام است و بهترین و مطمئن ترین راه برای آشنایی با توصیه ها، موعظه ها، دستورها و حلال و حرام الهی مطالعه ی قرآن و تأمل و تدبر در آن است. به همین سبب، معصومان (علیهم السلام) به آموزش قرآن به مسلمانان بسیار اهمیت می دادند. در سیره ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
مردی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او قرآن بیاموزد. هنگامی که به آیه ی «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره * و من یعمل مثقال ذره شراً یره» رسید، گفت بس است و رفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: رفت در حالی که فقیه شده بود. (1)
امام باقر (علیه السلام) نیز می فرماید:
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بعد از اقامه نماز صبح تا طلوع آفتاب، تعقیبات نماز را انجام می داد. زمانی که آفتاب طلوع می کرد فقرا و دیگر مردمان نزد او جمع می شدند و امام (علیه السلام) به آنان فقه و قرآن می آموخت. (2)
همچنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش از هجرت به مدینه، برای آموزش قرآن به مسلمانان مدینه مصعب بن عمیر را به این شهر اعزام کرد (ابن هشام، 1383، ج 2، ص 296) و پس از هجرت به مدینه و گسترش اسلام نیز یکی از وظایف اصلی نمایندگان خود در شهرها را آموزش قرآن به مردم قرار می داد. گاه همراه نماینده و حاکم شهر، شخصی دیگر را عهده دار آموزش قرآن و سایر معارف دینی به مردم آن شهر می کرد. برای نمونه، پس از فتح مکه معاذب بن جبل و عتاب بن اُسَید را عهده دار آموزش قرآن به مردم مکه کرد (همان، ج 4، ص 936).

2. قرآن، اولین ماده ی درسی

دوره ی کودکی و نوجوانی دوره ای است که انسان آسان تر می آموزد و آموخته هایش نیز پایدارتر و استوارتر است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
آنکه در جوانی بیاموزد، آموزشش به منزله نقش در سنگ است و آنکه در بزرگسالی بیاموزد، آموزشش به منزله نوشتن بر آب است. (3)
افزون بر این، دوره ی کودکی و نوجوانی دوره ی شکل گیری شخصیت است و به همین سبب، در این دوره انعطاف پذیری و تأثیر پذیری و به تبع آن، آمادگی و تغییر پذیری بسیار زیاد است. در حالی که به موازات افزایش سن، میزان انعطاف پذیری و تغییر پذیری کاهش می یابد و در دوره کهنسالی به کمترین حد می رسد.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در نامه اش به فرزندش امام حسن (علیه السلام) به همین نکته اشاره می کند و می فرماید:
قلب و جان جوان چون زمین ناکاشته است؛ هر بذری را که در آن افکنده شود می پذیرد؛ از این رو به ادب آموختنت پرداختم، پیش از آنکه قلب و جانت سخت شود و ذهنت مشغول گردد. (4)
از نظر امام (علیه السلام) روح و روان کودک و نوجوان همانند زمین کشاورزی کشت نشده است که هر بذری در آن بکارند، می روید و رشد می کند. در حالی که روح و روان کهنسالان و میانسالان همانند زمین کشاورزی کاشته شده است که توانایی رویاندن بذر جدید را ندارد. به دیگر سخن، گویی امام (علیه السلام) بر این است که تغییر پذیری و انعطاف پذیری انسان مانند توانایی باتری غیر قابل شارژ، محدود است. از آنجا که بزرگسالان این توانایی را در دوره ی کودکی و نوجوانی مصرف کرده اند، توانایی پذیرش معرفت ها و باورها و رفتارهای جدید را ندارند. اما کودکان و نوجوانان این توانایی را مصرف نکرده اند و به همین سبب قابلیت پذیرش ساختارهای نو در آنها باقی است.
امام صادق (علیه السلام) نیز به احول، که در کار گسترش تشیع در بصره موفقیت چندانی به دست نیاورده بود، توصیه می کند به جوانان رو بیاورد؛ زیرا جوانان بیشتر از بزرگسالان آماده ی پذیرش دعوت وی هستند:
اسماعیل بن عبدالخالق می گوید: امام صادق (علیه السلام) به احول فرمود: بصره رفتی؟ احول گفت: آری. امام فرمود: استقبال مردم از این موضوع [امامت] و پذیرش آنها را چگونه دیدی؟ احول گفت: به خدا، استقبال آنان کم بود؛ استقبال می کردند، اما بسیار کم. امام فرمود: به جوان ها رو بیاور که زودتر از دیگران به سوی خوبی ها می شتابند. (5)
از سوی دیگر، هدف قرآن آموزی تنها قرائت قرآن نیست؛ بلکه قرائت قرآن مقدمه آشنایی با آموزه ها و معارف وحیانی و عمل به آنهاست. به عبارتی دقیق تر، غرض اصلی آموزش قرآن این است که شخصیت متربی شخصیتی قرآنی گردد، به گونه ای که تمام اعمال و رفتار و گفتار وی با معیارهای قرآنی منطبق باشد. بنابراین، اگر بخواهیم نسل جدید قرآن را به آسانی بیاموزند و از دریای معارف آن بهره مند شوند و کاخ شخصیت آنها بر پایه ی آموزه های وحیانی بنا شود، بهترین راه این است که در اولین فرصت و به عنوان اولین ماده ی درسی وی را با قرآن آشنا کنیم و قرائت قرآن را به وی بیاموزیم؛ چنان که معصومان (علیهم السلام) چنین می کردند. در سیره ی امام حسین (علیه السلام) آمده است:
عبدالرحمان بن سلمی به فرزند امام حسین (علیه السلام) سوره حمد آموخت. هنگامی که فرزند امام، سوره حمد را نزد امام خواند، امام به عبدالرحمان هزار دینار و هزار حله داد و دهانش را پر از دُر کرد. (6)
در نامه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) نیز به صراحت بیان شده که ایشان در کودکی قرآن به امام حسن (علیه السلام) آموخته است. افزون بر این، در این نامه بیان شده که ایشان قرآن را پیش از هر مطلب دیگری و به عنوان اولین ماده ی درسی به امام حسن (علیه السلام) آموخته است. در این نامه می خوانیم:
آموزش تو را با کتاب خدا و تفسیر آن و [با آموزش] شرایع اسلام و احکام و حلال و حرام آن آغاز کردم. (7)
به علاوه، معصومان (علیهم السلام) مسلمانان را نیز به آموزش قرآن به فرزندان خود توصیه کرده اند. در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
کسی که به فرزندش قرآن بیاموزد، گویی ده هزار حج انجام داده است.... (8)

3. مأنوس کردن با قرآن

تسلط بر قرائت قرآن گوهری گران بهاست که طالبش باید بهای آن را بپردازد و بهای آن، تلاوت مداوم قرآن و انس با آن است. افزون بر این، قرآن با کتاب های بشری تفاوت دارد؛ شاید بتوان تمام مطالب کتاب های عادی را با یک بار خواندن درک کرد و فهمید، اما قرآن کتابی است که «ظاهری دارد و باطنی؛ ظاهرش حکم و دستور و باطنش علم و معرفت است؛ ظاهرش نیکو و زیبا و باطنش پر عمق و ژرفاست... عجایبش ناشمردنی و غرایبش کهنه ناشدنی است؛ چراغ های هدایت و علایم و نشانه های حکمت در آن است». (9) بدیهی است به چنگ آوردن درهای گران بهای معرفت و گوهرهای بی بدیل حکمت موجود در این دریای ژرف جز با غواصی مکرر در آن به دست نمی آید. گذشته از این، نهال شخصیت کودک و نوجوان به یکباره قرآنی نمی شود و به بار نمی نشیند، بلکه روزها و ماه ها و سال ها باید این نهال با زلال معرفت وحیانی آبیاری و با حکمت های قرآنی تغذیه شود و در معرض نور آفتاب کتاب الهی قرار گیرد تا به تدریج رشد کند و شکوفه بر آن بروید و میوه دهد. بنابراین، تسلط بر قرآن و دست یافتن به زلال معارف جاری در آن و پرورش یافتن شخصیت مطابق با آموزه های قرآنی مستلزم انس با قرآن و تلاوت مکرر آن است و از این رو در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: «کسی که در جوانی قرآن تلاوت کند قرآن با گوش و خونش آمیخته می گردد». (10)
به همین سبب، در سیره ی معصومان (علیهم السلام) قرائت قرآن و انس با آن بسیار مورد توجه واقع شده و مسلمانان به آن فراوان توصیه شده اند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
خانه هایتان را با تلاوت قرآن روشن کنید... هرگاه در خانه ای قرآن بسیار تلاوت شود، خیر آن بسیار گردد و اهل آن خانه برخوردار گردند و این خانه برای آسمانیان می درخشد، چنان که ستارگان برای زمینیان می درخشند. (11)
از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت شده است:
قرآن را تلاوت کنید که درجات بهشت به تعداد آیات قرآن است. آنگاه که قیامت برپا شود، به قاری قرآن گفته می شود: بخوان و بالا رو و او با خواندن هر آیه، یک درجه بالا می رود. (12)
همچنین معصومان (علیهم السلام) تنها به آموزش قرآن به نونهالان اکتفا نمی کردند؛ بلکه علاوه بر آن، آنها را به تلاوت روزانه ی قرآن وادار می کردند تا با قرآن انس بگیرند و به تلاوت آن عادت کنند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
پدرم ما را جمع می کرد و دستور می داد تا طلوع آفتاب ذکر بگوییم و دستور می داد هر کس می تواند، قرآن بخواند و آنکه نمی تواند، ذکر بگوید. (13)
در اینجا تذکر سه نکته ضروری است. نخست آنکه معصومان (علیهم السلام) گرچه به عادت دادن کودکان به قرائت قرآن اهتمام داشتند، اما در این کار سختگیری نمی کردند و به کودکان اجازه می دادند برخی آداب قرائت قرآن را رعایت نکنند. برای مثال، به کودکانی که می خواستند قرآن تلاوت کنند، اجازه می دادند بدون وضو هم قرآن تلاوت کنند؛ با اینکه یکی از آداب تلاوت قرآن وضو داشتن است. به این سیره توجه فرمایید:
اسماعیل پسر امام صادق (علیه السلام) نزد او بود. امام به او گفت: پسرم! قرآن بخوان. اسماعیل گفت: وضو ندارم. امام فرمود: [قرآن بخوان اما] به نوشته های قرآن دست نزن و به ورق آن دست بزن. (14)
دوم آنکه در متون دینی بر ترتیل قرآن تأکید شده است. در قرآن آمده است:
ورتل القرءان ترتیلاً (مزمل، 4)؛ و قرآن را با ترتیل تلاوت کن.
عبدالله بن سلیمان معنای این آیه را از امام صادق (علیه السلام) پرسید و امام (علیه السلام) به نقل از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) ترتیل را چنین معنا کرد: [قرآن را] شمرده و روشن تلاوت کن و آن را نه مانند شعر، بسیار تند و نه بسیار کند [به گونه ای که ارتباط کلمات از هم جدا و پراکنده گردند] تلاوت کن» (کلینی، 1365، ج 2، ص 615). بنابراین، ترتیل بدین معناست که آیات قرآن به گونه ای تلاوت شود که هر کلمه ای به خوبی تلفظ شود و شنونده به آسانی آنها را بفهمد، که در این صورت، درک معانی قرآن نیز برای قاری و شنونده آسان تر و قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آیات بر قاری و شنونده بیشتر خواهد بود.
نکته ی سوم اینکه در متون اسلامی بر تلاوت قرآن با صوت و لحن زیبا تأکید شده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
لکل شیء حلیه و حلیه القرآن الصوت الحسن (کلینی، 1365، ج 2، ص 615)؛ هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن صوت زیباست.
به همین سبب، امامان (علیهم السلام) قرآن را با صوتی بسیار زیبا تلاوت می کردند. «امام زین العابدین (علیه السلام) قرآن را چنان زیبا تلاوت می کردند که گاه راهگذران با شنیدن آن بیهوش می شدند» (همان جا) و در روایتی دیگر آمده است: «سقاها با شنیدن صدای تلاوت قرآن امام سجاد (علیه السلام) از رفتن باز می ماندند و به تلاوت ایشان گوش فرا می دادند» (همان، ص 616).

4. تشویق به تفکر و تأمل در قرآن

معصومان (علیهم السلام) در آموزش قرآن تنها به درست تلاوت کردن، با آهنگ تلاوت کردن، و مستمر تلاوت کردن قرآن بسنده نمی کردند و افزون بر آن، متربیان را به تأمل و تدبر در آیات قرآن فرا می خواندند. چرا که قرآن چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود، «ظاهری دارد و باطنی و باطن آن نیز باطن هایی دارد، عجایبش شمردنی و کهنه شدنی نیست» (کلینی، 1365، ج 2، ص 603). بدیهی است پی بردن به باطن قرآن و دستیابی به عجایب و غرایب معرفت و حکمت نهفته در ژرفای اقیانوس قرآن با ابزار قرائت ممکن نیست، بلکه ابزار قوی تر و نافذتر مثل اندیشه و تعقل لازم است تا بتوان از سطح آن گذر کرد و به درون آن راه یافت و نظاره گر گوهرهای ناب معرفت و حکمت الهی شد. از این رو، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در فرازی از سخنی طولانی می فرماید:
آگاه باشید، خیری نیست در قرائتی که همراه با تدبر نباشد.... (15)
و اصولاً قرآن نازل شده است تا مردم در آن بیندیشند:
کتاب أنزلناه إلیک مبارک لیدبروا ءایاته (ص، 29) این کتاب پر برکتی است که بر تو نازل کرده ایم تا در آیاتش تدبر کنند.

خلاصه مبحث

در میان دستورهای الهی، عبادات از اهمیت بسیاری برخوردارند. در میان عبادات نیز آنچه که در سیره تربیتی مورد تأکید قرار گرفته نماز، روزه، قرآن، ذکر و دعاست. از آنجا که قرآن مهم ترین منبع معارف دین اسلام و مطمئن ترین راه برای آشنایی با تعالیم الهی است، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) به آموزش قرآن به عموم مسلمانان اهمیت می دادند؛ و قرآن را به کودکان و نوجوانان به عنوان اولین و مهم ترین ماده درسی آموزشی می دادند؛ علاوه بر آن، از راه تمرین و تکرار، کودکان و نوجوانان را با تلاوت قرآن مأنوس می کردند. و افزون بر آن با توجه به جایگاه والای قرآن، مشوق متربیان به تفکر و تأمل در قرآن بودند.
 

پی نوشت ها :

1. روی أن رجلا جاؤ إلی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) لیعلمه القرآن فانتهی إلی قوله تعالی: «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره * و من یعمل مثقال ذره شراً یره». فقال: یکفینی هذا، و انصرف فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): انصرف الرجل و هو فقیه (مجلسی، 1404، ج 89، ص 107).
2. أبو جعفر محمد بن علی (علیه السلام)، قال: کان علی (علیه السلام) إذا صلی الفجر لم یزل معقباً إلی أن تطلع الشمس؛ فإذا طلعت اجتمع إلیه الفقراء و المساکین و غیرهم من الناس، فیعلمهم الفقه و القرآن (ابن ابی الحدید، 1385، ج 4، ص 109).
3. موسی بن جعفر، عن آبائه (علیهم السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من تعلم فی شبابه کان بمنزله الرسم فی الحجر، و من تعلم و هو کبیر کان بمنزله الکتاب علی وجه الماء (مجلسی، 1404، ج 1، ص 222).
4. و إنما قلب الحدث کالأرض الخالیه، ما ألقی فیها من شیء قبلته؛ فبادرتک بالأدب قبل أن یقسو قلبک و یشتغل لبک (نهج البلاغه، [بی تا]. ب، ص 295).
5. إسماعیل بن عبدالخالق قال: قال أبوعبدالله (علیه السلام) للأحول: أتیت البصره؟ قال: نعم. قال: کیف رأیت مسارعه الناس فی هذا الأمر و دخولهم فیه؟ فقال: و الله إنهم لقلیل، و لقد فعلوا ذلک و إن ذلک لقلیل. فقال: علیک بالأحداث؛ فإنهم أسرع إلی کل خیر (مجلسی، 1404، ج 23، ص 236).
6. إن عبدالرحمن السلمی علم ولد الحسین (علیه السلام) الحمد.فلما قرأها علی أبیه أعطاه ألف دینار، و ألف حله، و حشا فاه دراً (همان، ج 44، ص 191).
7. و إن ابتدئک بتعلیم کتاب الله و تأویله و شرائع الإسلام و أحکامه و حلاله و حرامه (همان، ج 1، ص 219).
8. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من علم ولده القرآن فکانما حج البیت عشره ألف حجه، و اعتمر عشره ألف عمره، و أعتق عشره ألف رقبه من ولد إسماعیل (علیه السلام)، و غزا عشره ألف غزوه، و أطعم عشره ألف مسکین مسلم جائع، و کأنما کسا عشره ألف عار مسلم، و یکتب له بکل حرف عشره حسنات، و یمحی عنه عشر سیئات، و یکون معه فی قبره حتی یبعث، و یثقل میزانه، و یتجاوز به علی الطراط کالبرق الخاطف، و لم یفارقه القرآن حتی ینزل به من الکرامه أفضل ما یتمنی (همان، ج 89، ص 188).
9. عن الصادق عن آبائه عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):... و له ظهر و بطن؛ فظاهره حکم الله و باطنه علم الله تعالی؛ فظاهره وثیق و باطنه له تخوم، و علی تخومه تخوم؛ لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه؛ فیه مصابیح الهدی و منار الحکمه (کلینی، 1365، ج 2، ص 596).
10. عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: من قرأ القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه و دمه... (همان، ص 603).
11. قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): نوروا بیوتکم بتلاوه و القرآن... فأن البیت إذا کثیر فیه تلاوه القرآن کثر خیره، و امتع أهله، و أضاء لأهل السماء، کما تضی نجوم السماء لأهل الدنیا (همان، ص 200).
12. عن الصادق (علیه السلام) أنه قال: علیکم بمکارم الأخلاق، فإن الله - عزوجل - یحبها؛ و إیاکم و مذام الأفعال، فإن الله - عز و جل - یبغضها؛ و علیکم بتلاوه القرآن، فإن درجات الجنه علی عدد آیات القرآن؛ فإذا کان یوم القیامه یقال لقارئ القرآن: اقرأ وارق؛ فکاما قرأ آیه رقا درجه (مجلسی، 1404، ج 89، ص 197).
13. و کان یجمعنا فیأمرنا بالذکر حتی تطلع الشمس، و یأمر القراءه من کان یقرأ منا، و من کان لا یقرأ منا أمره بالذکر (کلینی، 1365، ج 2، ص 498).
14. عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: کان إسماعیل بن أبی عبدالله (علیه السلام) عنده، فقال: یا بنی اقرأ المصحف. فقال: إنی لست علی وضوء. فقال: لا تمس الکتابه و مس الورق (شیخ طوسی، 1390، ج 1، ص 113).
15. ألا لا خیر فی علم لیس فیه تفهم ألا لا خیر فی قراءه لیس فیها تدبر (کلینی، 1365، ج 1، ص 36).

منبع: کتاب سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع)

 


مرتبه
مرتبه
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات