top
راههای ایجاد محبت اهل بیت (ع) در کودکان و نوجوانان (2-2)

راههای ایجاد محبت اهل بیت (ع) در کودکان و نوجوانان (2-2)

کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک: تلقین و ایجاد رغبت و میل به ائمه ی اطهار/تشکیل عادت مثبت و ایجاد فضای روحی و معنوی/ معرفی کتاب و ارایه ی سیر مطالعاتی و خرید کتب و مجلات و نوارهای مربوط به اهل بیت/ذکر قصه و حکایات مربوط ائمه ی اطهار (علیهم السلام)مخصوصاً امام زمان (علیه السلام)و دلدادگان به ایشان/واسپاری کودک به استاد و معلم دوستدار اهل بیت

راههای ایجاد محبت اهل بیت (ع) در کودکان و نوجوانان (2-2)

این مطلب بخش آخرراههای ایجاد محبت اهل بیت (ع) در کودکان و نوجوانان که ان شاالله با بهره گیری از این مطالب در تربیت فرزندان خود کوشا باشیم.

15. تلقین و ایجاد رغبت و میل به ائمه ی اطهار (علیهم السلام)

یکی از راه های تأثیرگذاری بر افکار و اندیشه ها و یکی از روش های تأثیرگذاری بر رفتار دیگران استفاده از روش تلقین و تبلیغ می باشد. موضوع مقدسی مانند ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام) از دو جهت نیاز به تلقین و تبلیغ دارد:

الف) از آن جهت که یکی از روش های آموزشی و تربیتی است و به عنوان یک روش باید در آموزش بهترین فضیلت های اخلاقی و روحی از آن بهره جویی نمود.

ب) از آن جهت که دشمنان ما از این شیوه برای نابود کردن ارزش های دینی و ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام) استفاده می برند و در برابر این شیوه باید حداقل به مقدار تبلیغات و تلقینات دشمن ، ما نیز در جهت مثبت تبلیغ و تلقین داشته باشیم،به خصوص در مورد نسل جوان که چون در جنبه های عقلانی به رشد کافی نرسیده اند،تلقینات بیشتر تأثیرگذار است و لذا باید به آن اهمیت داد.

تلقینات گاهی سبب توجه فرد به موضوع یا امر خاصی می شود. معمولاً افرادی تحت تلقینات دیگران قرار می گیرند،که از لحاظ قدرت عقلانی ضعیف باشند. توجه به دسته ی سیاسی معین یا انتخاب حرفه ممکن است در سایه تلقین صورت گیرد. بچه ها غالباً به چیزهایی دقت می کنند که والدین یا معلمان به آن ها تلقین می نمایند. غالباً دیده شده افراد،اموری را مورد دقت قرار می دهند که ارزش و اهمیت آن برای ایشان روشن نیست،ولی چون این گونه امور به وسیله ی والدین ایشان یا معلمان یا اشخاص مورد احترام آن ها تلقین شده،خود به خود دقت خود را متوجه آن ها ساخته اند.

وقتی فرد در میان جمع قرار دارد بدون اراده دقت خود را متوجه اموری می سازد که دقت جمع به آن ها جلب شده است و وقتی گروه به محل خاصی نگاه می کند،فرد نیز خود به خود به همان محل توجه می نماید.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد اهمیت و شدت تأثیرگذاری تلقین می فرمایند:

(لا تلقنوا الناس فیکذبون فان بنی یعقوب لم یعلموا ان الذئب یأکل الانسان فلما لقنهم: (اخاف ان یاکله الذئب ... قالوا: اکله الذئب) (7) ) (8)

به مردم سخنی را تلقین نکنید که بر اثر آن دروغ بگویند. فرزندان یعقوب نمی دانستند که گرگ انسان را می خورد اما چون (یعقوب سهواً) به آن ها تلقین کرد که: (می ترسم او را گرگ بخورد) آن ها هم گفتند؛یوسف را گرگ خورد.

یکی از عوامل مهم گرایش انسان به یک موضوع ، مسأله ی ایجاد رغبت و کشش به سمت آن می باشد.

ایجاد رغبت به خوبی ها ، زمینه رفتن و رسیدن به آن ها را فراهم می سازد.

و در نقطه مقابل یکی از راه های دوری انسان نسبت به یک پدیده،بی رغبتی و تنفر از آن پدیده است.

یکی از وظایف والدین برای تربیت ولایی فرزندان شان ایجاد رغبت و جاذبه نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) به ویژه امام زمان (علیه السلام) است.

رغبت گاهی آنی و لحظه ای است و گاهی دراز مدت و طولانی و استفاده از هر دوگونه رغبت برای کودک و نوجوان موثر و مفید است.

در کتاب روان شناسی تربیتی در مورد رغبت چنین آمده است:

میل و رغبت،فرد را آماده برای دریافت محرک یا محرک های خاصی می کند. یک منظره یا فیلم یا سخنرانی،نظر افراد مختلف را از جهات متفاوت جلب می کند. آنچه را که یک نقاش از یک منظره می بیند،با آن چه یک معمار یا زارع مشاهده می کند متفاوت است. این منظره از یک جهت،توجه این عده را جلب نمی کند،بلکه هر یک از آن ها بر طبق تمایلات و رغبت خویش جنبه ای از این منظره را مورد توجه قرار می دهند.

رغبت از لحاظ تربیتی نقطه شروع فعالیت ها را تشکیل می دهد،برای این که شاگرد مطلب یا موضوع خاصی را مورد دقت قرار دهد،باید علاقه مند به آن باشد. ارتباط مطالب درسی با احتیاجات اساسی بچه ها نیز،سلب جلب رغبت آن ها به مطالب درسی است. در هر صورت باید فعالیت های تعلیماتی را به نحوی با رغبت ها و تمایلات بچه ها مربوط ساخت.

در سخنان حضرت علی (علیه السلام) نیز به رغبت مثبت و سازنده اشاره شده است.

حضرت در این خصوص می فرمایند:

(من رغب فیما عند الله بلغ اماله) (9)؛

هر کس بدانچه نزد خداوند است رغبت پیدا کند،به آرزوهایش می رسد.

(ارغبوا فیما وعدالله المتقین فان اصدق الوعد میعاده) (10)؛

در آن چه که خداوند به متقین وعده داده رغبت نشان دهید زیرا راست ترین وعده ها،وعده ی الهی است.

(العاقل من رغب فی جنه سنیه) (11)؛

عاقل کسی است که نسبت به بهشت والامقام رغبت نشان دهد.

(من رغب فیما عندالله اخلص عمله) (12)؛

هرکس که بداند نزد خداست رغبت دارد،باید عملش را خالص کند.

 

16. تشکیل عادت مثبت و ایجاد فضای روحی و معنوی

یکی از روش های تأثیرگذاری و سازندگی روح و روان استفاده از فنّ تشکیل عادات مثبت است.

از آنجا که عادت بر انسان در حد طبیعت و غریزه کارآیی دارند به شکلی که به عادت طبع ثانوی گفته می شود،در صورت جهت دهی و تشکیل عادت مثبت،نیروی برخاسته از عادات،در پیشبرد اهداف به انسان کمک بسیار خوبی خواهد کرد.

در سخنان اهل بیت (علیهم السلام) در موضوع عادت مثبت چنین آمده است:

*قال علی (علیه السلام):

(تخیر لنفسک من کل خلق احسنه فان الخیر عاده) (13)؛

از هر خوبی بهترین آن ها را برای خود برگزین،زیرا خوبی عادت است.

(تجنب من کل سوء اسواه وجاهد لنفسک علی تجنبه فان الشر لجاجه) (14)؛

از بدترینِ هر خویی بپرهیز و در راه دوری کردن از آن با نفس خود بستیز،زیرا که بدی سرسخت و لجوج است.

(کفی بفعل الخیر حسن عاده) (15)؛

برای انجام کار نیک،همین بس که به عادتی نیکو تبدیل شود.

(عود نفسک الجمیل فانه یحمل عنک الاحدوثه و یجزل لک المثوبه) (16)؛

خویشتن را به کارها و صفات نیک عادت ده،زیرا آن،نام نیکِ تو را بر سر زبان ها می اندازد و پاداش تو را زیاد می گرداند.

(عودوا انفسکم الحلم واصبروا علی الایثار علی انفسکم فیما تجمدون عنه) (17)؛

خویشتن را به بردباری عادت دهید و در ایثار کردن آن چه از بخل می رورزید، شکیبایی ورزید.

با توجه به توصیه های معصومین (علیهم السلام) و نظریه های علمی،که عادت را یک عامل روانی برای انجام اعمال و کسب فضیلت هامی شمارند،والدین می توانند برای ایجاد و تعویق محبت و عشق اهل بیت (علیهم السلام) به ویژه امام زمان (علیه السلام) از این فن تربیتی بهره جویی کنند و با تکرار و تمرین،محبت و گرایش به امام زمان (علیه السلام) را در کودکان خود تبدیل به یک عادت مثبت نمایند.

از جمله عادت مثبت در این زمینه و موضوع عبارتند از:

1.    عادت به یاد حضرت در شبانه روز.

2.    عادت به خواندن دعاهای کوتاه و بلندی که مربوط به حضرت است.

3.    عادت به انجام کار خیر به یاد حضرت (علیه السلام).

4.    عادت به یاری رساندن به شیعیان و یاوران حضرت به نام حضرت.

5.    عادت به نوشتن و خواندن به یاد حضرت.

یکی از راه ها،پدید آوردن صحنه ها و فضاهایی است که بچه ها در شرایط روحی خاصی قرار بگیرند و بتدریج حس درونی آنان بیدار شود و جذب گردند. چه بسا اگر کودکان (و حتی بزرگان) را به حال خود رها کنیم،به این سمت و جهت کشیده نشوند و به مجالس دعا و توسل نیایند. ولی اگر تربیتی دهیم که در این فضا قرار گیرند،جذب می شوند. مثلاً اردوهای فرهنگی و زیارتی و دیدارها از حرمها،زیارتگاه ها،شرکت در مجالس دینی و دعا و توسل و عزاداری و ملاقات با شخصیت های معنوی و اهل بیتی،ایجاد کننده و یا محکم کننده ی این رشته و رابطه است.

این همه اردوهای سیاحتی و زیارتی در طول سال،به ویژه در تعطیلات تابستانی تشکیل می شود و دانش آموزان مثلاً به قم،شیراز،مشهد،جمکران،مرقد امام و امثال ان می روند،تنها تماشای ساختمان و در و دیوار و گنبد نباشد ،همراه این دیدارها تغذیه ی فکری و روحی شوند و مطلب یاد بگیرند و الگو بگیرند و عشقها و علاقه هایشان را به این خاندان پیوند بزنند. دیدار با شخصیت هایی که تأثیرگذارند ، در صورت امکان حتماً در برنامه ی این سفرها و اردوها قرار بگیرند. شرکت در مجالس باحال همین طور است. قرار گرفتن در جمع دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) ، این حسّ و حالت را ایجاد می کند،مثل هر جمع دیگری که فضا و روحیه ی جمعی در افرادی که وارد ان جمع می شوند،موثر است.

مجالس سوگواری و دعا و حضور در حرمها و زیارتگاهها بسیار مهم است. در مجالس عزا و نوحه، عواطف بر محور محبت اهل بیت (علیهم السلام) به جوش می آید،دلها شکسته می شود،اشکها جاری می گردد و گریه،افراد را با خاندان پیامبر گره می زند و مرتبط می سازد.

گریستن در مجالس سوگواری ، دلها و عاطفه ها را هم تلطیف می کند،هم تقویت. در حالت عادی یا فردی،ممکن است نه دل بسوزد ،نه اشک جاری شود،نه انقلاب روحی دست دهد. ولی تأثیر جوّ عاطفی و معنوی یک جلسه و مراسم و حس عمومی و گروهی حاضران را هم آوا می سازد و معبر دل را باز می کند.

این گونه مجالس،اگر در خانه و مدرسه و محله برگزار شود و نوجوانان در برپایی آن و انجام خدمات و کار بر عهده گرفتن و همکاری و... مشارکت داشته باشند،آنان را دوستدار بار می آورد.

زیارت نیز از همین مقوله هاست. هم چنان که دیدار حضوری با یک انسان والا و پاک،حضور در کنار تربیت معصومین (علیهم السلام) و حرمهای مقدس نیز،پاکساز روح است و شوق آفرین. اگر محبت و معرفت باشد،(شوق زیارت) هم در پی آن است و اگر به زیارت رویم،خود زیارت،محبت آور است و زیارت و محبت در یکدیگر تأثیر متقابل می گذارند.

محبت،زیارت را در پی دارد و زیارت،محبت را. نزدیکی مادی و فیزیکی،قرابت روحی را هم به دنبال می آورد. برعکس،گریز و دوری از چنین مراکز و مکان هایی،روح را هم بیگانه و ناآشنا و گریزان می سازد. گاهی که نگاه به حرم و مزار بیفتد ، چشمه ی محبت می جوشد،پس،از تأثیر (تلاقی نگاه و حرم) هم نباید غافل بود.

زیارت]همراه است با سلام دادن به اولیاء الله. اگر زایر بداند که پیامبر یا امام یا هر یک از اهل بیت (علیهم السلام) مدفون در حرم،زایر را می بینند و می شناسند و سلام شان را جواب می دهند ، محبت پیدا می کند. مهم،تفهیم این نکات ظریف به کودکان و نوجوانان است.

حضور در جمع افرادِ بی حال و بی تعهد و هرزه،روح انسان را به آن سمت سوق می دهد. برعکس،حضور در جمع انسان های با معنویت و مراکز مقدس و مراسم آیینی،تقویت کننده ی بیانِ معنویت است.

اگر بعضی گریزانند،شاید به دلیل خجالت ، یا احساس بیگانگی یا به خاطر نچشیدن طعم محبت اهل بیت (علیهم السلام) است. چه بسا اگر بچشند، مشتاق شوند. مثل آنان که از غذایی نمی خورند،چون تا به حال نخورده اند. همین که یک لقمه بخورند و مزه ی آن را بفهمند،ادامه خواهند داد.

ایجاد فضای روحی برای کودکان در رابطه با اهل بیت (علیهم السلام) به این معنی است. تأثیرگذاری از (جو) بسیار نیرومند است. چه جوی که در یک خانه و مدرسه به وجود می آید،چه در سطح یک کشور و جامعه. چه مانعی دارد که (توفیق اجباری) برای آنان فراهم کنیم تا (جذب اختیاری) را در پی داشته باشد؟

گاهی اگر نگاه به یک بقعه و حرم و یا مسجد بیفتد،کشش ایجاد می کند. آیا نمی توان وقف درخت های میوه و توت را برای عموم،در کنار مسجدها و حسینیه ها و بهره مندی رایگان مردم از آن ها را دارای این تأثیر دانست؟ یا این که در قدیم،حیاط برخی مساجد دو در داشت که بعنوان (راه عبور) مردم استفاده می شد،درهمین عبور و تلاقی نگاه نگاهی دلهاجذب فضای روحانی و معنوی مسجد می شد.

حتی ایفای نقش در یک نمایشنامه یا فیلم در قالب یک چهره ی مقدس و در نقش اهل بیت (علیهم السلام) یا وابستگان به این خاندان،خود به خود محبت می آفریند و بازیگر و هنرمند،به آن چهره ها علاقه پیدا می کند. این نیز نوعی ایجاد فضای روحی و معنوی نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) است.

 

17. معرفی کتاب و ارایه ی سیر مطالعاتی و خرید کتب و مجلات و نوارهای مربوط به اهل بیت (علیهم السلام)

یکی از بهترین و موثرترین روش های تربیتی برای فرزندان،ایجاد تسهیلات و امکانات لازم برای کسب معرفت و ارتقای مدارج علمی و رشد و آگاهی آنان است. خرید کتاب های مفید و مناسب ، خدید جزوات ، مجلات، نوار و فیلم (18) در موضوع معارف قرآنی و اهل بیت و امام زمان (علیهم السلام) یکی از راه های مناسب،برای علاقمند نمودن فرزندان به مباحث مهدویت است.

هم چنین ارایه ی سیر مطالعاتی مناسب و جدول راهنما برای مطالعه ی مباحث مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) و امام زمان (علیه السلام)،راهکار بسترسازی مناسبی برای گرایش به مطالعه و تحقیق در این خصوص است.

این نوعی کار فرهنگی است که با شناختن و شناساندن کتاب های خوب،جذّاب و سازنده در مورد اهل بیت (علیهم السلام)،از علاقه ی به مطالعه ی بچه ها استفاده کنیم. کتابی که به مسابقه می گذاریم یا برای تلخیص پیشنهاد می کنیم یا موضوعی که برای مقاله نویسی و شعر و قصّه،حتی عکس و نقاشی می دهیم،اگر سوژه های اهل بیتی داشته باشد مفید است. با کشاندن روزنامه دیواری و فعالیت ها فرهنگی تبلیغاتی دانش آموزان به این سمت و سوی،یا درخواستِ خاطره نویسی از موضوعاتی چون زیارت،عاشورا،نیمه ی شعبان،شب قدر،مجالس سوگواری و امثال این ها می توان به تقویت این حسّ و علاقه کمک کرد. (19)

شناسایی این گونه کتاب های موفق و جاذب و معرفی شوق آفرین آن ها،هم ذوق می خواهد،هم تخصص،موضوع و سوژدادن نیز در برنامه های (فوق برنامه) همین طور است.

18. ذکر قصه و حکایات مربوط ائمه ی اطهار (علیهم السلام)مخصوصاً امام زمان (علیه السلام)و دلدادگان به ایشان

یکی از مهم ترین عوامل تربیتی در مورد کودکان و نوجوانان ، استفاده از شیوه ی قصه گویی و نقل حکایات صحیح و واقعی است. قرآن کریم از این روش تربیتی،مکرّر استفاده نموده است و ما نیز می توانیم از این شیوه برای تربیت فرزندان ولایتی و امام زمانی استفاده ببریم.

ذکر عنایات امام زمان (علیه السلام) برای دانشمندان و سایر مردم و نقل تشرفات افراد دلسوخته و عاشق به ساحت مقدس امام عصر (علیه السلام) روح و روان فرزندان ما را تحت تأثیر نورانیّت و اشراف حضرت قرار می دهد و آنان را مأنوس و همراه حضرت می سازد.

کتاب های مختلفی در این زمینه به رشته ی تحریر درآمده که به ذکر چند نمونه آن می پردازیم:

• عنایات حضرت مهدی (علیه السلام) به علما و طلاب،محمدرضا باقی اصفهانی

• مجموعه ی دیدار یار،علی کرمی

• برکت حضرت ولی عصر (علیه السلام) ، سید جواد معلم

به جز داستان هایی از زندگی اهل بیت (علیهم السلام) که در جای خود،تأثیر عاطفی و محبت آور دارد (20) نقل قصه ها و سرگذشت های کسانی که شیفته ی این خاندان بوده و هستند و این محبت در زندگی،فداکاری،ایثار،خدمات و حالات خاص و زیارت ها و توسل های آنان مشهور بوده،برای جذب به این خاندان و ایجاد محبت،مفید است.

داستان شیفتگی ابوذر به پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ، عشق اُویس قَرَنی به آن حضرت،محبت های عمیق یاران و اصحاب حضرت علی (علیه السلام) به آن حضرت،نمونه هایی از دلباختگی یاران سیدالشهداء (علیه السلام)،کسانی که در راه زیارت ائمه چه در حال حیات شان یا پس از وفات شان و نسبت به زیارت مرقدهای ائمه ، عشق و اخلاص و رنجها و تلاشها داشته اند،آنان که با همه سختگیری های بنی امیه و بنی عباس نسبت به موالیان اهل بیت (علیهم السلام) ، هم چنان به محبت آنان وفادار می ماندند،آنان که برای زیارت کربلا از همه چیز می گذشتند،شیفتگان دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) و ره یافتگان به وصال آن محبوب و شوق و دلدادگی های منتظران،آن چه در ایام دفاع مقدس در حالات و روحیات و جانفشانی های رزمندگان و شهدا جلوه می کرد و به خاطر کربلا و به شوق زیارت و به عشق عنایات حضرت مهدی (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) در جبهه ها حماسه می آفریدند و فدای این عشق مقدس می شدند،آنان که به خاطر عشق به اهل بیت (علیهم السلام) ، عظیم ترین خدمات و کارهای خیر و خرجها و احسانها را داشته اند،داستان حواریون و یاران ویژه ی هریک از ائمه،و...

بسیاری از این گونه سرگذشت ها و حکایات،اثر شگفت دارد،بخصوص برای کودکان و نوجوانان که گرایش شدید به قصه دارند و از داستانها (الگو) می گیرند و نسبت به (قهرمان) های قصه ها دلبستگی و علاقه پیدا می کنند.

البته زبان گفتناری و نوشتاری این گونه داستانها هرچه شیرین تر و شیواتر و هنرمندانه تر باشد،میزان تأثیر بیشتر است.

19. واسپاری کودک به استاد و معلم دوستدار اهل بیت (علیهم السلام)

نقش معلم و استاد و تأثیرگذاری مثیت و یا منفی او در تربیت و شخصیت کودک و نوجوان بر هیچ کس پوشیده نیست؛چرا که اساساً خداوند متعال در قرآن کریم در توضیح چگونگی ورود انسان به دنیا می فرماید:

(والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع والابصار والافئده لعلکم تشکرون) (21)

و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد،در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و چشم ها و دل ها قرار داد،شاید شما شکر کنید.

از این آیه برداشت می شود که شکر واقعی نعمتِ چشم و گوش،تحصیل علم است،زیرا ابتدای آیه می فرماید: شما نمی دانستید،من به شما چشم و گوش دادم تا شکر کنید (یعنی علم بیاموزید). (وجعل لکم السمع والابصار ... لعلکم تشکرون) (22)

خداوند متعال قلب انسان را مانند لوحی سفید آماده ی نگارش قرار داده و وارد به دنیا می نماید. از سویی حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: (العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر) (23) ؛ (آموزش در کودکی هم چون نگارش متنی بر سنگ است.)

به عبارتی،آموزش و تأثیرگذاری رفتاری معلم بر فرزند،هم چون تأثیرگذاری کشاورز در زمینی بایر است که با بذرافشانی کمیت و کیفیت محصول آینده را رقم می زند. در سیره ی حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) است که حضرت برای آموزش توحید و حمد،فرزند خود را به دست استاد سپرد و پس از موفقیت استاد،برای او هدایا و پاداش های مکفی مقرر داشت.

عبدالرحمن سلمی به فرزند امام حسین (علیه السلام) سوره ی حمد را آموخت. وقتی کودک در حضور پدر سوره را خواند ، حضرت حسین (علیه السلام) علاوه بر پول نقد و پارچه ای که از راه حق شناسی به معلم طفل داد،دهان آموزگار را از دُر پر کرد. فقیل له فی ذلک فقال علیه السلام: و این یقع هذا من عطائه یعنی تعلیمه؟

کسانی که از این همه عطا تعجب کردند و در آن باره از حضرت سوال کردند؛امام حسین (علیه السلام) در جواب فرمود: کجا پاداش مالی من با اعطای آموزش این معلم برابری می کند؟ یعنی خدمت تعلیم سوره ی حمد از عطای مالی من ارزنده تر است. (24)

از این عمل امام سوّمین نتیجه می گیریم که:

الف) تأثیر تربیتی و آموزشی استاد بر روح و جان کودک بیشتر از والدین است.

ب) باید برای تربیت دینی فرزندان خود،معلم و آموزگار امین انتخاب نمود.

ج) واگذاری فرزند به استاد جهت آموزش قرآن و مطالب توحیدی و اعتقادی لازم است.

د) باید جهت تشویق و قدردانی از استاد و معلم قرآن و عقاید،هدایایی به او هدیه نمود.

هـ) آموزش مسایل دینی در کودکی و نوجوانی بسیار با اهمیت و مهم است.

و) قرار دادن استاد خصوصی و تدریس خصوصی و هزینه ای ویژه،برای تربیت دینی فرزندان مهم و مفید است.

در همین راستا،یکی از داستان های شگفت تاریخی،قصه ی ممنوعیت لعن و جسارت به مقام مقدس امیرالمومنین (علیه السلام) توسط عمربن عبدالعزیز و بررسی ریشه های آن است.

 

سبّ علی (علیه السلام) ممنوع!

عمربن عبدالعزیز (در قیاس با دیگر خلفای اموی) مردی نسبتاً دادگر بود و هرچند به خاطر عدم امضای حکومت او از سوی جانشینان معصوم پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ، وی نیز از جرگه ی طاغوتیان شمرده می شود،اما به هر حال با بسیاری از مظالم اسلاف خویش درافتاد که مهم ترین آن ها را می توان از میان برداشتن بدعت سبّ امیر مومنان (علیه السلام) دانست.

این بدعات،میراث شوم معاویه بود. معاویه که پس از شهادت امیرمومنان (علیه السلام) کاملاً بر اوضاع مسلط شده بود،تصمیم گرفت با ایجاد تبلیغات و شعارهای مخالف،علی (علیه السلام) را به صورت منفورترین مرد عالم اسلام!! معرفی کند که برای رسیدن به این هدف پلیدش،دستورداد که در روزهای جمعه،بر فراز منابر لعن و دشنام علی (علیه السلام) را ضمیمه ی خطبه کنند! این بدعت شوم رایج و عملی گردید و در افکار عمومی اثر بخشید و به صورت امر ریشه داری درآمد به طوری که کودکان با کینه ی علی (علیه السلام) بزرگ شدند و بزرگترها با احساسات ضد علی (علیه السلام) از دنیا رفتند.

بعد از معاویه،خلفای دیگر اموی نیز این روش را ادامه دادند و این بدعت تا اواخر سده ی اول هجری که عمربن عبدالعزیز دست به این اقدام بزرگ بزند چیست؟ این شرح جریان را از زبان خود او بشنوید.

عمربن عبدالعزیز می گوید:

من در مدینه تحصیل علم می کردم و ملازم خدمت عبیدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود بودم. به او خبر رسیده بود که من نیز مانند سایر بنی امیه،سبّ علی (علیه السلام) می کنم. (لازم به ذکر است که عبیدالله مردی خداشناس و با ایمان و آگاه بود.) روزی به محضر او آمدم. مشغول نماز بود. نشستم تا نمازش تمام شود. پس از فراغت به من توجهی کرد و فرمود: از کجا دانستی که خداوند بر اصحاب بدر و بیعت رضوان غضب کرده است پس از ان که از آنان راضی شده بود؟

گفتم: من چنین سخنی نشنیده ام.

فرمود: این چیست که از تو به من درباره ی علی (علیه السلام) خبر داده اند؟

گفتم: از پیشگاه خداوند بزرگ و از شما پوزش می طلبم و از آن تاریخ سبّ علی (علیه السلام) را ترک گفتم. سخنان منطقی و موثر استاد،کارِ خود را کرد و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. پسر عبدالعزیز از آن روز تصمیم گرفت دیگر نام علی (علیه السلام) را به زشتی نبرد. اما باز در کوچه و بازار و هنگام بازی با کودکان،همه جا می شنید که مردم بی پروا،علی (علیه السلام) را لعن می کنند تا آن که حادثه ی دیگری اتفاق افتاد و او را در تصمیم خود استوار ساخت. حادثه از این قرار بود که پدر عمر از طرف حکومت مرکزی شام،حاکم مدینه بود و در روزهای جمعه،طبق معمول،ضمن خطبه ی نماز جمعه،علی (علیه السلام) را لعن می کرد و خطبه را با سبّ آن حضرت به پایان می رسانید.

روزی پسرش عمر به وی گفت:

-پدر! تو هر وقت خطبه می خوانی در هر موضوعی که وارد بحث می شوی،داد سخن می دهی و با کمال فصاحت و بلاغت از عهده ی بیان مطلب بر می آیی،ولی همین که نوبت به لعن علی (علیه السلام) می رسد،زبانت یک نوع لکنت پیدا می کند. علت این امر چیست؟

-فرزندم آیا تو متوجه این مطلب شده ای؟- بلی پدر!

-فرزندم،این مردم که پیرامون ما جمع شده اند و پای منبر ما می نشینند،اگر آن چه من از فضایل علی (علیه السلام) می دانم بدانند،از اطراف ما پراکنده شده،دنبال فرزندان او خواهند رفت!

عمربن عبدالعزیز که هنوز سخنان استاد در گوشش طنین انداز بود،چون این اعتراف را از پدر خود شنید،سخت تکان خورد و با خود عهد کرد که اگر روزی به قدرت برسد،این بدعت را از میان بردارد. لذا به مجرد آن که در سال 99 هجری به خلافت رسید ، به آرزوی دیرینه ی خود جامه ی عمل پوشانید و طی بخش نامه ای دستور داد که در منابر به جای لعن علی (علیه السلام) آیه ی (ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی یعظکم لعلکم تذکرون) (25) تلاوت شود.

از این قضیه و قضایایی مانند آن استفاده می شود که واردات فکری کودکان،برنامه ی زندگی اجتماعی آنان است. خاطرات خوب و بدی که در کودک به وجود می آید محو نمی شود و آثار مطلوب و نامطلوب آن ها از دوران نوجوانی در اجتماع بروز می کند. (26)

 

پی‌نوشت‌:

7. یوسف،13.

8. کنزالعمّال،حدیث 8228 و میزان الحکمه،حدیث 17391.

9. غررالحکم،ج5،ص 342.

10. غررالحکم،ج2،ص 247.

11. غررالحکم،ج2،ص 68.

12. غررالحکم،ج2،ص 68.

13. غررالحکم،ج3،ص 314.

14. غررالحکم،حدیث 4565.

15. میزان الحکمه،حدیث 1456.

16. میزان الحکمه،حدیث 14570.

17. میزان الحکمه،حدیث 14575.

18. جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سیر مطالعاتی مباحث مهدویت که در بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام) تهیه شده است،مراجعه فرمایید.

19. در این زمینه خاطراتِ (زیارت) که کانون پرورش فکری،از خاطرات بچه ها از زیارت مشهد مقدس چاپ کرده است،نمونه ی موفق است. شبیه آن کتاب (سحرخیزان تنها) در مورد روزه ی ماه رمضان است. خاطراتی که بچه ها از امام امت یا شهیدان نوشته اند،یا نامه های آنان خطاب به حضرت امام،همین تأثیر را داشته است.

20. در این زمینه ها از جمله: (حکایت ها و هدایت ها) ، فصل اول، محمد جواد صاحبی، (قصه های نماز) ، (غنچه های نور) و ( قصه هایی از زندگی معصومین علیهم السلام) ، جواد نعیمی ، (قصه های خوب از بچه های خوب) جلد 8 ، مهدی آذریزدی ، (تادریا) محمدسادات اخوی و... برای جوانان و نوجوانان مفید است.

21. نحل / 87.

22. تفسیر نور،ج6،ص 431.

23. غررالحکم.

24. کودک فلسفی،ج2.

25. نحل / 90.

26. با استفاده از سیره ی پیشوایان،ص 317 به بعد و کودک فلسفی،ج2،ص 30 به بعد.

 



مرتبه
مرتبه
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات