دو سالگی

در این سن کودک به خودش خیلی اهمیت می دهد و می خواهد همه چیز مطابق خواسته او پیش برود وگرنه دچار خشم و ناراحتی می شود. اگر فرزند بزرگ خانواده است آن قدر هوش و ذکاوت دارد که بفهمد نوزاد جدید بر روی زندگی او تاثیر خواهد گذاشت و به همین دلیل ممکن است بخواهد جلب توجه کند و یا رفتار بچه گانه تری از خود نشان بدهد. اگر فرزند کوچک تر خانواده است کنجکاوی او را وادار به کشف و اختراع می کند، البته بیشتر به خاطر اذیت کردن خواهر یا برادر بزرگ تر است که خلوت و تنهایی خود را دوست دارد.

چهار سالگی

اعتماد به نفس کودک در این دوره رشد می کند و بهتر با همسن و سالان خود ارتباط برقرار می کند. در این سن حس شوخی و طنز در او بروز می کند. اگر فرزند بزرگ خانواده است واقعیت ورود نوزاد را درک می کند و به احتمال زیاد کمتر دچار حس حسادت و رقابت خواهد شد، اما گاهی ممکن است حس کند که خواهر یا برادر کوچک ترش در کارهای او دخالت و یا فضولی می کند. اگر فرزند کوچک تر خانواده است تقریبا نسبت به خواهر یا برادر بزرگ ترش وفادار و با صداقت است، اما با این حال ممکن است خیلی زود این حس تبدیل به خشم شود، به خصوص وقتی حس کند حقش پایمال شده است.

آغاز مهد کودک یا آمادگی یک تغییر بزرگ است. کودک یک ذهنیت روانی جدید و کاملا مشخص درباره خودش دارد و حس می کند یک دختر یا پسر بزرگ است. اگر فرزند بزرگ تر خانواده است خود را بزرگ احساس می کند، اغلب در برابر خواهر یا برادر کوچک ترش صبور است، اما گاهی می خواهد بر او تسلط داشته باشد. اگر فرزند کوچک تر خانواده است به شدت سعی می کند که شبیه خواهر یا برادر بزرگ ترش باشد، اما وقتی می بیند که فرزند بزرگ تر ترجیح می دهد با دوستان خودش بازی کند آزرده می شود.