شجاعت یکی از ویژگی های پسندیده برای بچه هاست. واقعاً زندگی با بچه هایی که از شجاعت برخوردار نیستند، بسیار سخت است اما شجاعت نباید چنان اعتماد به نفس کاذبی به بچه ها بدهد که خطرات زیادی آنها را تهدید کند.
اگر کودک شما از شخصیتی خیالی مثل لولو خور خوره میترسد مقدار فاصلهای که بین خود و لولو احساس میکند بر میزان ترس او تأثیر خواهد داشت. برای مثال اگر او فاصله خود تا لولو را ۱۰ متر بداند نسبت به زمانی که آن را درست مقابل خود ببیند ترس کمتری را تجربه خواهد کرد.
به عبارت دیگر به عنوان یک قاعده باید این نکته را در نظر داشته باشید که میزان ترسی که تجربه میشود با موقعیت تناسب دارد. در نتیجه بهتر است وقتی میخواهیم کودک را با عامل ترسآور مواجه کنیم از موقعیت هایی شروع کنیم که ترس کمتری را در او برمیانگیزند. با این راهبرد میتوان کودک را برای مدت زمان بیشتری در آن موقعیت نگه داشت و شرایطی را برای او فراهم آورد که کاهش ترس و افزایش احساس تسلط بر موقعیت را در درون خود احساس کند. یکی از خصوصیاتی که کودک از پدر و مادر و بلکه اجداد خود به ارث می برد. میزان شجاعت آنهاست. درواقع شجاعت هم مانند بسیاری از صفات و خصایل، بنابر قانون وراثت از والدین به کودک منتقل می شود.
در جلد شانزدهم کتاب «بحار الانوار» پیامبر اسلام (ص) فرموده اند: «با خانواه صالح ازدواج کنید چرا که اخلاق و خصوصیات روحی به فرزند شما به ارث می رسد».
بنابراین با وجود اینکه علم ژنتیک و قانون به ارث رسیدن خصوصیات و اخلاق در غرب علم جدیدی است اما همین علم، حدود ۱۴ قرن پیش در دین اسلام بیان شده؛ در نتیجه شجاعت هم مانند سایر صفات از والدین و خانواده ها به کودک به ارث می رسد و در عین حال، می توان این صفت را تقویت یا تضعیف کرد.
مجبور کردن کودک به روبرو شدن با عامل ترس آور به نتیجه خوبی نمیانجامد. مطمئناً شما هم نمیخواهید او را مجبور به این کار کنید بلکه میخواهید شرایطی فراهم کنید که کودک احساس کند که میتواند بر موقعیت ترسناک تسلط داشته باشد. بهترین راه برای رسیدن به این هدف این است که با کودک همراه شوید.
همراه شدن یعنی:
۱٫ از کودک سۆال کنید که آیا میخواهد چیزی را امتحان کند که کمی او را میترساند
۲٫ به او اطمینان دهید که در تمام مدتِ مواجهه با عامل ترس آور در کنار او خواهید ماند.
ترسهای کودک را جدی بگیرید چون آنها برای او بسیار واقعی و جدی هستند. از دید کودک ترس از فلان چیز اصلاً شوخی و کم اهمیت نیست پس لطفاً از جملاتی مانند «تو که دیگه بچه نیستی، این کارها مال کوچولوها ست» اجتناب کنید. اگر ترس او را کم اهمیت بیانگارید کودک احساس میکند که دارید او را مسخره میکنید و در نتیجه دیگر در مورد ترسهایش با شما صحبت نخواهد کرد. در عوض، گفتن جملاتی مانند این که «میفهمم، چیزهایی هم هست که من را میترسونه. مهم این است که اجازه ندهیم ترس ما را شکست بده.» به کودک کمک میکند تا احساس کند که شرایط او را درک میکنید و او تنها نیست.
اما می توان در صورت نیاز از یک متخصص کمک بگیرید.