کودک فقط به سبب کارهایی که والدین برای ارضای نیازهایش به غذا، آب و گرما و آسودگی از درد میکنند به آنها دلبستگی پیدا نمیکند. مدت زمانی که کودک با هر یک از والدینش میگذراند نیز تعیین کننده کیفیت رابطه کودک با والدینش نخواهد بود. به همین نحو دلبستگی کودکان به مادران شاغلشان به اندازه دلبستگی کودکانی است که مادرانشان کار نمیکنند. بنابراین کیفیت نگهداری از کودک تعیین کنندهتر از کمیت آن است.
برای ایجاد دلبستگی در کودک کدام کیفیات و کنشهای متقابل اجتماعی بین والدین و کودک بیشتر اهمیت دارد؟ یکی از ابعاد اولیه آن عبارت است از حساسیت، همگامی و کنش متقابل، (به عبارت دیگر حساس و پاسخگو بودن) در برابر حالات کودک، خواه گریه باشد، خواه لبخند یا حرف زدن. والدین کودکانی که به شدت دلبسته هستند به طور کلی به کارهای کودکان خود واکنش مثبت و سریع نشان میدهند و بین آنان مراودات لذتبخشی انجام میشود که با خلق و خو و تواناییهای شناختی کودک تناسب دارد.
جنبه مهم کنش متقابل همراه با حساسیت، عبارت است از توانایی هماهنگ شدن با رفتار و حرکات کودک (اینسورت و دیگران 1987). دومین مشخصه، والدینی که ایجاد دلبستگی شدید در کودکان میکنند. حامی و ملایم بودن است. والدین کودکانی که به شدت دلبسته هستند به هنگام راهنمایی کودک با لحنی آرام با آنان حرف میزنند و در موقع مناسب رفتار کودک را با حرفهای مطلوب تحسین میکنند