نوباوگان به افراد آشنای متعددی دلبسته میشوند نه فقط به مادران، بلکه به پدران، خواهر- برادرها، پدربزرگ و مادربزرگها و پرستاران، گرچه بالبی (1969) امکان دلبستگیهای متعدد را در نظریه مطرح کرد، اما باور داشت که نوباوگان تمایل دارند رفتارهای دلبستگی خود را به سمت یک نفر هدایت کنند، به ویژه زمانی که رنجور هستند. برای مثال وقتی به نوباوگان یک ساله مضطرب امکان انتخاب کردن بین مادر و پدر برای تسلی یافتن و ایمنی داده میشود، عموماً مادر را ترجیح میدهند. این ترجیح معمولاً در سال دوم زندگی کاهش مییابد. دنیای رو به گسترش دلبستگیها، زندگی عاطفی و اجتماعی خیلی از نوباوگان را غنی میکند.
البته باید متذکر شد که اگرچه ممکن است کودک به اشخاص متعددی دلبسته شود اما برای دلبستگی خود سلسله مراتبی دارد. به نظر بالبی اشتباه است که فکر کنید که یک کودک خردسال در مورد شخص دلبسته خود سردرگم است و هیچ گونه دلبستگی محکمی با یک فرد خاص ندارد بلکه کودک در اغلب اوقات به یک فرد اصلی دلبستگی عمیق دارد و در غیاب او احساس دلتنگی بیشتری میکند و جدایی از افرادی را که کمتر به آنها دلبسته است راحتتر از شخص اصلی تحمل میکند