top
نکاتی درباره پرسشگری کودکان(4)

نکاتی درباره پرسشگری کودکان(4)

کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک، مهدکودک و خانواده:زمانی که کودکان و نوجوانان نزد ما می آیند و سؤال هایی دربارة مفاهیم و معارف دینی می‌پرسند، فرصتی فراهم می گردد که با استفاده از میل درونی شان، آنان را یک گام به هدف زندگی و قدمی به قلة کمال نزدیک سازیم. باید لحظه ای را که فرزندان یا شاگردان ما پرسشی دینی مطرح می سازند، غنیمت بشماریم؛

نکاتی درباره پرسشگری کودکان(4)

- بیان سابقة پرسش

اگر پرسش مطرح شده سابقه دارد، به پرسشگر خود یاد آور شویم که پرسش تو، یکی از سؤال های مطرح شده در این زمینه است. در صفحة 49 کتاب برایم از قرآن بگو چنین آمده است : «سومین پرسش تو نیز پرسشی است که نوجوانان زیادی تا کنون از من و همکارانم پرسیده اند. پرسیده ای که چرا قرآن به زبان عربی است؟ من از تو ...»

بعضی از بچه ها فکر می کنند که مسأله ذهنی آنان تنها برای آن ها مطرح شده است و دانشمندان دینی تجربة جوابگویی به آن را ندارند. همین پندار، باعث اضطراب آنان می گردد. اگر پرسشگران بفهمند که در این راه، همسفران و همراهان بسیاری داشته و دارند، فشار این گونه پرسش ها راحت تر تحمل می کنند. به قول معروف «البلیه اذا عمت طابت؛ بلا وقتی عمومی شد، گوارا می گردد.»

11- یادآوری پاسخ گوناگون

اگر یک پرسش، پاسخ های گوناگونی دارد، بهتر است این نکته را به پرسشگرمان یادآور شویم؛ البته نیاز نیست که ما همة پاسخ ها را ارائه دهیم. در این گونه موارد باید پاسخی عرضه کنیم که به ذهن مخاطب نزدیک تر و با ظرفیت علمی او مناسب تر باشد. در عین حال باید به وی گوشزد کنیم که این سوال، چندین جواب دارد؛ مثلاً اگر دختری پرسید : چرا حضرت علی (ع) سخنانی را در نکوهش زنان بیان فرموده است، می توانیم پاسخ آیه الله جوادی آملی را ارائه کنیم که می فرماید : این حدیث دربارة زنان همان دوران است که به خاطر نظام جاهلیت و ظلم مردان، از آموزش و رشد علمی و عقلی محروم بوده اند و منظور از این گونه احادیث، جنس زن نیست؛ یعنی این احادیث به یک قطعة خاص تاریخ اشاره دارد که بر اثر سنت های غلط جاهلی، زنان از کمترین حقوق انسانی خود محروم بودند و نمی‌توانستند در مسیر رشد و کمال حرکت نمایند. در نتیجه نمی توان این احادیث را به دیگر مقاطع تاریخ و زنان دیگر دو ران ها سرایت داد.

همچنین می توانیم پاسخ علامه شهید مرتضی مطهری را بیان کنیم که می فرماید : این گونه احادیث بیانگر نسبت عقل و احساس در زنان و مردان است. به این معنا که زنان، به خاطر بر دوش کشیدن مسؤولیت تربیت فرزندان، از عواطف بیشتری برخوردارند و مردان که عهده دار ادارة خانواده و اقتصاد خانواده اند، قدرت تدبیر و برنامه ریزی بیشتری دارند. پس نباید چنین احادیثی را مذمت زنان شمرد؛ بلکه باید آن ها را توصیف احساسات و عواطف زن‌ها تلقی کرد.

اگر درک پاسخ نخست برای مخاطب شما آسان تر است، آن را بیان کنید؛ ولی به وی یاد آور شوید که جواب های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. با این کار، وی در می یابد که پرسش او – حتی اگر پاسخ شما را نپذیرد – بالأخره جواب دارد و سؤال بی جوابی نیست.

12- ارجاع به منابع معتبر

در برخی موارد، سعی کنیم پاسخ را از روی منابعی که در اختیار داریم به پرسشگرمان ارائه دهیم؛ مثلاً اگر او پرسید : «فرستادن صلوات بر پیامبر هنگام شنیدن نام آن حضرت واجب است یا مستحب ؟» مسأله 1124 رساله را بیاورید و از روی کتاب برای او بخوانید که : «هر وقت انسان نام مبارک رسول الله (ع) را بگوید یا بشنود، مستحب است صلوات بفرستد.»

این نوع پاسخ دادن سه فایده دارد :

اول آنکه وی را به پاسخی که شما بیان می دارید مطمئن می سازد.

دوم آنکه شما راه پیدا کردن برخی پاسخ ها را نیز به وی می آموزید و به قول معروف، به جای دادن ماهی، ماهی گیری را به وی یاد می دهید.

سوم آنکه منابع معتبر را هم به او معرفی می نمایید.

البته ارجاع دادن به کتاب های معتبر هنگامی که زمان کافی برای پاسخ گویی ندارید بسیار لازم است.

13- پاسخ گویی صمیمانه

هر گونه گفت و گویی آن گاه به ثمر می نشیند که شما با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و در فضایی صمیمی حرف های همدیگر را بشنوید. این موضوع در کودکان و نوجوانان – به ویژه زمانی که آنان پرسشی را مطرح می سازند - اهمیت بیشتری دارد. امیر مؤمنان علی (ع) در نامة 31 نهج البلاغه، فرزند سی و چند سالة خود را با عبارت «یا بنی» (ای پسرم) مورد خطاب قرار می دهد و قبل از طرح دیگر مسائل، او را این گونه از عواطف خود بهره مند می‌سازد : «تو را دیدم که پاره ای از من هستی، بلکه دانستم که مرا همه جان و تنی، چنان که اگر آسیبی به تو ر سد به من رسیده و اگر مرگ به سر وقتت آید، رشتة زندگی مرا بریده. پس کار تو را چون کار خود شمردم و این اندرزها را به تو راندم تا تو را پشتیبانی بود.» در همین نامه، امام (ع) بیش از ده بار فرزندش را با عبارت «بنی» (پسرم) مورد خطاب قرار می‌دهد که نشان از اهمیت ارتباط عاطفی در زمان گفت و گوی موثر دارد.

اگر گفت و گوی شما با پرسشگرتان یک گفت و گوی خشک اداری باشد، چندان قرین توفیق نخواهد بود؛ زیرا فضای رسمی پرسش و پاسخ، او را از تلقی دقیق پاسخ محروم می سازد. ایجاد ارتباط با پرسشگر و برخورد صمیمانه با او، جسارت طرح پرسش های بعدی را به وی می دهد و اعتماد او را به پاسخ های شما بالا می برد. برای ایجاد فضای صمیمی، از این روش‌ها می توانید بهره ببرید :

الف) جای مناسب و آرامی را برای گفت و گو تعیین کنید. اساساً باید جای پرسشگر در زمان دریافت پاسخ، جای مناسبی باشد. روزی رسول خدا (ص) در حال سخنرانی بودند که دید یکی از حاضران در زیر آفتاب است. پیامبر (ص) به وی فرمان دادند که به سایه برود.

ب) نام او را از وی بپرسید؛ البته این روش دربارة پدران و مادران معنا ندارد. آنها می توانند به جای پرسیدن نام او، از کارهای روزانة فرزندشان و برنامه های درسی او سؤال کنند.

ج) پیش از ارائة پاسخ، با یک شوخی دوستانه، فضا را تغییر دهید. یکی از طلاب می گفت : «من به آیه الله بهجت عرض کردم : آقا اجازه می دهید سوالی بپرسم. فرمودند : آیا سوال تو کوتاه است ؟ عرض کردم : بله. فرمودند : آیا جوابش هم کوتاه است ؟ عرض کردم : بله. ایشان لبخندی زدند و فرمودند : تو از کجا می دانی ؟ و پس از این شوخی، سؤال مرا گوش کردند و پاسخ دادند.»

البته در پاسخ گویی کتبی، از روش های دیگری می توان بهره گرفت که به برخی از آن ها اشاره می کنم :

الف) استفاده از نام پرسشگر : در آغاز نامة 11 کتاب برایم از قرآن بگو از نام پرسشگر برای ایجاد ارتباط استفاده شده و چنین آمده است : «آقا مهدی ! آیا تا به حال دربارة معنای نام خودت فکر کرده ای ؟ آیا می دانی کلمة «مهدی» به چه معناست ؟ «مهدی» به معنی «هدایت شده» است. مهدی یعنی کسی که راه درست را پیدا کرده و به هدایت رسیده است. قرآن هم کتاب هدایت است. یعنی راه درست زندگی کردن را به ما می آموزد، پس چه خوب است تو هم که نامت «مهدی» است، با کتاب هدایت بیشتر آشنا شوی. اگر خوب قرآن را یاد بگیری و به آیه های آن عمل کنی، آن وقت نام مهدی (هدایت یافته) برای تو زیبنده‌تر و شایسته تر است.»

ب) استفاده از نام شهر : در نامة 13 کتاب برایم از قرآن بگو، پرسشگری از اهل شهر ری است، شروع نامه این گونه است : «ان شاء الله در پناه خدا سالم و سر بلند باشی و در کنار حرم حضرت عبدالعظیم، برای من و همکارانم نیز دعا کنی. امیدوارم قدر سرزمینی را که در آن زندگی می کنی، بدانی. شهر ری، یکی از بزرگ ترین مراکز علوم اسلامی در قرن های گذشته بوده و عالمان بسیاری را در خود پرورش داده است. همچنین مزار و مقبرة بسیاری از بزرگان دین و معنویت در شهر ری قرار دارد. عالم بزرگ شیعه شیخ صدوق، ابوالفتوح رازی، ملا علی کنی، رجبعلی خیاط و آیه الله شاه آبادی – استاد امام خمینی – از جمله بزرگانی هستند که در شهر ری به خاک سپرده شده اند. شهر شما همچنین در طول هشت سال دفاع مقدس ملت ایران در مقابل صدام و مزدورانش، شهدای بسیاری را تقدیم کرده که نام آن عزیزان، اکنون زینت بخش کوچه های شهر ری است.»

ج) استفاده از زمان پاسخ گویی : نامة 22 کتاب برایم از قرآن بگو نمونة جالبی از این روش ایجاد ارتباط است که این گونه آغاز شده است : «پاسخ های من وقتی به دستت می رسد که چند روزی بیش تر به ماه مبارک رمضان باقی نمانده و یا تازه این ماه عزیز فرا رسیده است. آمدن این ماه شریف را که بهار قرآن نام گرفته است به تو تبریک می گویم. قدر این ماه را بدان که ماه خوبی و مهربانی و دوستی و پرهیزگاری است. چه خوب است که در بهار قرآن، ارتباطت را با قرآن کریم بیش تر کنی. در ماه رمضان، دل انسان نرم تر می شود و برای فهمیدن آیه های قرآن آماده تر می گردد. این فرصت با ارزش را غنیمت بدان که «فرصت غنیمت است نباید ز دست داد.»

د) استفاده از سن مخاطب : نامة 24 کتاب «برایم از قرآن بگو» خطاب به یک دختر نه ساله نوشته شده و در آغاز آن چنین آمده است : «خوشحالم می بینم خواهر نه ساله ای مانند تو که به سن تکلیف رسیده است، این قدر علاقه دارد تا با قرآن آشنا شود و آن را خیلی زود یاد بگیرد. هر کس در هر سنی که باشد می تواند دوستی با قرآن را آغاز کند؛ اما آغاز این دوستی از کودکی و نوجوانی بهتر و زیباتر است ...»

هـ) استفاده از دست خط، نوع پرسش ها و دیگر موارد : دستخط پرسشگر، نوع پرسش های او و حتی نام مستعاری که برای خود برگزیده است نیز می تواند راهی برای ایجاد ارتباط باشد. در نامة 40 کتاب برایم از قرآن بگو خطاب به پرسشگری که نام مستعار F را برای خود برگزیده، این گونه آمده است : «چون نام خود را ننوشته بودی، من هم مجبور شدم با همان نام F که خودت انتخاب کرده ای، تو را مورد خطاب قرار دهم. شاید نامت فاطمه یا فریده یا فرهاد و یا فریدون باشد. در هر حال تفاوتی نمی کند. مهم این است که پرسش هایت اکنون پیش روی من است و من باید به همة آن ها پاسخ بدهم.»

14- پاسخ گویی به پرسش های پنهان

گاهی از نوع پرسش های فرد معلوم می شود که او یک نگرانی ویژه دارد. در این موارد، تنها پاسخ گویی به پرسش های او، مشکل فکری وی را حل نمی کند؛ مثلاً اگر دیدید فرزند شما دربارة قیامت و عذاب های آن پرسش های گوناگونی را می پرسد، شک نکنید که او دچار یک ترس افراطی از قیامت شدن و از مهربانی و رحمت پروردگار غافل گشته است. در این موارد، هر چقدر توصیفات شما از عذاب های قیامت دقیق تر و جامع تر باشد، او را از دین دورتر کرده اید؛ البته نباید به پرسش های او پاسخ غلط دهید؛ اما همزمان با این کار، باید وی را به رحمت بی پایان پروردگار و عفو و بخشش خدای مهربان نیز امیدوار کنید و با تصویری درست از مهربانی و لطف خداوند، وی را به اعتدال روحی برسانید.

در روایات اسلامی آمده است که : «هیچ بندة مومنی نیست مگر آنکه در دلش دو نور است؛ نور ترس و نور امید که اگر هر یک از آن ها را وزن کنی بر دیگری فزونی نیابد.» زمانی که این تعادل ایمانی بر هم می خورد و کفة ترس بر کفة امید غلبه می یابد، پیش از ارائة پاسخ، ابتدا باید روح را به تعادل مورد نظر اولیای دین باز گرداند. در نمایشگاه بزرگ قرآن کریم سال 1385، خودم با دختری روبه رو شدم که به خاطر ترس افراطی از آخرت، به مشتی پوست و استخوان تبدیل شده بود.

البته این هشدار نباید ما را از آموزش صحیح مفاهیم دینی باز دارد؛ اما باید به اثرات روحی و اخلاقی پاسخ های خود نیز دقت کنیم و به جای آنکه فقط با ذهن مخاطب مواجه شویم، باید عواطف و احساسات او را نیز مورد توجه قرار دهیم. به همین دلیل، در آغاز نامة 23 کتاب برایم از قرآن بگو که به سوال های مربوط به آخرت می پردازد، چنین آمده است : «برادرم ! دو سؤال اولت دربارة عذاب های آخرت بود. فکر می کنم دربارة آخرت احساس نگرانی می‌کنی و می ترسی که مبادا تو هم به آتش عذاب خدا گرفتار شوی. اگر ترسیدن از عذاب خدا باعث دوری ما از گناهان شود، بد نیست؛ اما این ترس نباید ما را از رحمت خدا غافل کند. لطف و رحمت و مهربانی خدا را هرگز فراموش نکن. اگر کمی به اطرافت نگاه کنی، می‌بینی که نشانه های رحمت خدا در همه جا وجود دارد. به خودت نگاه کن و ببین خدا چه نعمت هایی را برای راحت زندگی کردن به تو داده است. چشم، گوش، زبان، دندان، دست، پا و ...»

مثال دیگر، سوال برخی دختران است که می پرسند : «چرا خدا، دخترها را آفریده است ؟» زمینة ایجاد چنین پرسشی در دختران، سرکوب در خواست های منطقی اناناز سوی خانواده یا اجتماع، رویارویی با محدودیت های بی مورد، ناکامی های گوناگون در زندگی، بی توجهی و بی مهری والدین به آنان و برخی تبعیض ها میان دختران و پسران است که آنان را آزرده ساخته و به طرح چنین پرسشی وا داشته است.

در چنین موردی، تنها بیان فسفة آفرینش دختران و ستایش از جایگاه ممتاز آنان در هستی، پاسخ گوی مسائل نا گفتة آنان و حل عمیق سؤال طرح شده، نخواهد بود. مربی، معلم و ولی با تجربه و دلسوز، از این پرسش، راهی به مسائل ناگفتة پرسشگر می گشاید و پس از تحلیل دقیق و عمیق پرسش در یک گفت و گوی سازنده، پرسشگر را به آرامش و آسودگی کامل می رساند و علاوه بر پاسخ گویی به سوال او، گره های نهفته در آن را نیز باز می گشاید. 



مرتبه
مرتبه
مامان رضوان
1394/01/17 - 09:49
این مقاله و 3 تا مقاله ی قبلی بسیار جامع و مفید بود
ممنون
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات