1- عدم آگاهی و معرفت نسبت به مسائل مذهبی که خود سبب رسیدن به این نکته می شود که کار مذهب،عملی پوچ و بی فایده است .
2- وجود تناقض در رفتار و کردار ، گفتار و عمل والدین و مربیان که کودک را نسبت به آنها بدبین می سازد .
3- اعمال روش های خشک و مستبدانه در آموزش مذهبی و درخواست اطاعت کورکورانه و بی قید و شرط .
4- عدم توان استدلال منطقی در این رابطه که وجودش برای دفاع از کیان عقیدتی هر کس ضروری است .
5- وجود افسانه و اساطیر و خرافات و موهومات و شبهات به اسم مذهب که سبب بدنام کردن مذهب می شود .
6- عدم ایجاد رابطه بین دین و دانش و حتی اصرار به متضاد نشان دادن این دو مسئله .
7- القاء ترک لذات به اسم دین با این ادعا که لازمهیدینداری ترک لذات است .
8- وجود تفاوت بین آنچه که از لحاظ تعالیم مطرح می شود .
9- تحمیل ها بدون در نظر داشتن ظرفیت جسمی و روانی کودک و استفاده از رودربایستی در این تحمیل .
10- عدم زمینه سازی برای ایجاد آمادگی در کودک بهگونه ای که گاهی جاذبهیتلویزیون نمی گذارد کودک به دنبال نمازش برود .
11- معاشرت های بی بند و بار و بی ضابطه که موجبات فساد و گمراهی ها را فراهم می آورند .
12- زرق و برق های فساد انگیز محیط و القائات ناروا در این رابطه که ناشی از تلاش جاهلان ، دشمنان دوست نما و در مواردی هموجود استعمار، است .