زندگی ما آدم ها، مراحل و دوره های مختلفی دارد. اولین مرحلة زندگی ما، دوران کودکی است. در این مرحله، بیشتر به دنبال بازی و سرگرمی هستیم و چیز زیادی از دنیا نمی دانیم. عکس هایی که مادرت در آلبوم تو قرار داده است، همگی به همین دوران کودکی مربوط میشود.
بعد از دورة کودکی، دوران نوجوانی شروع می شود. در این دوره، ما به مدرسة راهنمایی میرویم و قدمان بلند تر می شود و صدایمان هم کمی تغییر می کند.
بعد از نوجوانی، به مرحلة جوانی می رسیم. در این مرحله، قدرت بدنی ما بیشتر می شود و از بازیگوشی ها دورة کودکی دست بر می داریم. در این دوران است که به دانشگاه می رویم و به پیشرفت بیشتر فکر می کنیم. در این مرحله، قد ما بلند می شود و تقریباً هم قد و هم وزن پدر و مادرمان می شویم. انتخاب همسر و ازدواج هم در این دوره انجام می گیرد.
پس از دوران جوانی، به بزرگسالی می رسیم. در این زمان، شغل و درآمدی پیدا می کنیم و فرزندانمان را بزرگ می کنیم و از هر نظر، قوی می شویم.
در آخر هم به دوران پیری می رسیم. در دوران پیری، قدرت بدنی ما کم می شود و نمیتوانیم چیزهای سنگین بر داریم و کارهای سخت و دشوار انجام دهیم. در عوض، عقل ما در دورة پیری کامل تر می شود و از عقلمان بیش تر استفاده می کنیم و می توانیم تجربههای خودمان را در اختیار دیگران قرار دهیم.
حالا یک بار دیگر، پرسشت را به خاطر بیاور تا جواب آن را با هم پیدا کنیم. پرسیده بودی که آیا خدا تا حالا پیر نشده است ؟
حتماً از حرف های من فهمیده ای که دوران پیری، بعد از کودکی، نوجوانی، جوانی و بزرگسالالی قرار دارد. موجوداتی پیر می شوند که یک روز کودک بوده اند و پس از عبور از دوران نوجوانی و جوانی و بزرگسالی، به دوران پیری رسیده اند.
اگر بگوییم خدا پیر شده است، یعنی او هم کودک بوده و بعد به نوجوانی و جوانی رسیده و بزرگسالی را نیز پشت سر گذاشته است؛ در حالی که این حرف درست نیست.
ما آدم ها در هر مرحله از زندگی، کامل تر می شویم؛ اما خدا هیچ گاه ناقص نبوده است تا با گذشت زمان، کامل بشود. دانش و قدرت او هیچ وقت کمبودی نداشته تا با گذشت روزها و سال ها، آن کمبود جبران بشود.
خدا از هر نظر با ما آدم ها فرق می کند. در سورة (قل هو الله) آمده که : «خدا هرگز زاییده نشده است». یعنی او مثل ما آدم ها نیست که از مادری زاییده شده باشد و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگسالی را پشت سر بگذارد و پیر شود.
ما نباید خدا را با خودمان مقایسه کنیم. او با ما فرق دارد. ما می خوابیم و او نمی خوابد؛ ما غذا می خوریم و او نمی خورد؛ ما خسته می شویم و او نمی شود؛ ما مریض می شویم و او نمی شود؛ ما گریه می کنیم و او گریه نمی کند؛ ما تشنه می شویم و او تشنگی ندارد؛ ما میریم و او نمی میرد و «ما پیر می شویم و او پیر نمی شود.»
برداشتی از سخنان استاد حیدری ابهری