باز هم یک سوال خوب و مهم پرسیده ای که با کمال میل به آن پاسخ می دهم. برای جواب دادن به این سوال، اول باید یک مقدمه کوتاه برایت بنویسم. فرزند عزیز من ! کارهایی که به ذهن ما انسان ها می رسند، به دو گروه تقسیم می شوند : گروه اول؛ کا رهای نشدنی و محال و گروه دوم کا رهای شدنی و ممکن.
کارهای نشدنی و محال، کارهایی هستند که اصلاً وقوع آن ها، امکان پذیر نیست و کسی نمی تواند آن ها را انجام دهد. من بعضی از کارهای انجام نشدنی را برایت می نویسم تا منظورم را بهتر متوجه شوی :
مثلاً آیا می شود کاری کرد که دو به اضافة دو بشود شانزده ؟ نه، زیرا این کار، شدنی نیست. اگر هزار بار هم دو با دو جمع بشود، چهار خواهد شد، نه بیشتر.
آیا می شود کوه دماوند را طوری در یک لیوان جا داد که نه لیوان بزرگ بشود و نه دماوند کوچک گردد ؟ نه، زیرا این کار، محال و نشدنی است و ما نند مثال قبلی، هرگز نمی توان آن را انجام داد. برای قرار دادن دماوند در یک لیوان، یا باید دماوند را خیلی کوچک کرد یا آن لیوان را خیلی بزرگ کرد.
آیا می توان آجری ساخت که هم یک کیلو باشد و هم پنج کیلو ؟ نه، زیرا این کار شدنی نیست. بالاخره یک آجر، یا یک کیلو است یا پنج کیلو؛ امکان ندارد که همزمان، هم یک کیلو باشد و هم پنج کیلو.
اگر کسی نتواند این گونه کارهای نشدنی و محال را انجام دهد، به معنی ناتوانی او نیست؛ زیرا مشکل از خود این کارهاست که نشدنی اند و حتی قدرتمندترین افراد هم نمی توانند آن‌ها را انجام دهند؛ بنابراین توقع انجام دادن این کارها از خداوند، نا به جاست؛ این کارها اصلاً شدنی نیستند تا بگوییم خدا می تواند یا نمی تواند.
اما برای گروه دوم (کارهای شدنی و ممکن) نیز مثال هایی را می آورم :
مثلاً بلند کردن یک کوه از زمین، کار سختی است؛ اما کاری شدنی و ممکن است. در قرآن آمده که خدا، کوه طور را از زمین کند و بالای سر قوم حضرت موسی (ع) برد تا آنان را بترساند. زنده کردن مرده ها نیز کار هر کسی نیست؛ اما کاری شدنی و ممکن است. در قرآن می خوانیم که حضرت عیسی (ع) به قدرت خدا، مرده ها را زنده می کرد و می گفت : «من به خواست خدا، مرده ها را زنده می کنم.» نصف کردن ماه نیز کار بسیار بسیار سختی است؛ اما کاری شدنی و ممکن است. براساس آنچه در قرآن آمده، خدا یک بار این کار را انجام داد تا مردم زمان حضرت محمد (ص)، با دیدن این معجزه به آن حضرت ایمان ب یاورند.
قرآن دربارة قدرت خدا می گوید : «خدا به انجام هر کاری توانا و قدرتمند است.» اما اگر کاری نشدنی و محال بود، نباید بگوییم خدا از انجام آن ناتوان است.
آنچه تو در سوال خودت گفته ای، جزء کارهای نشدنی و محال است. این هم مثل آن است که بگوییم خدا کاری کند که دو به اضافة دو بشود شانزده یا کوه دماوند را طوری در یک لیوان قرار دهد که هیچ کدام تغییر نکنند، یا آجری بسازد که هم یک کیلو باشد و هم پنج کیلو.
اگر قرار است خدا سنگی بسازد که نتواند آن را بلند کند، دیگر خدا نیست؛ زیرا خدایی که در قرآن معرفی شده است به انجام دادن هر کاری قادر است و هر سنگی را می تواند بلند کند.
وقتی می گوییم خدا سنگی بسازد که نتواند آن را بلند کند، یعنی قدرت خدا محدود است؛ در حالی که قدرت خدا بی نهایت است. نمی شود که یک آفریدة خدا – مثلاً یک سنگ بزرگ - قدرت خدا را محدود کند. این فکر محال و نشدنی است و در کارهای نشدنی، جای سخن گفتن از قدرت نیست.
اگر می گوییم خدا می تواند هر کاری بکند، یعنی هر کار ممکن و شدنی را می تواند انجام دهد. کارهای نشدنی و محال، ربطی به قدرت و توانایی خدا ندارند. اگر این کارها انجام نمی‌شوند، مشکل از خود آن هاست.
برداشتی از سخنان استاد حیدری ابهری
