شناخت خدا برای کودک امر مهمی است. برای آموزش خداشناسی به کودکان روش های متعددی وجود دارد که می توان از آنها در راه معرفی صحیح خداوند و صفات او به کودکان بهره گرفت. در سیره تربیتی معصومین(ع) نیز چهار کلید اصلی مشاهده می شود که عبارتند از:
مفروض گرفتن اصل وجود خدا؛ استفاده از دلایل روشن و قابل فهم؛ تاکید بر معرفی خدا از راه صفات؛ ایجاد ارتباط با خدا و حفظ آن (که آثاری چون تقویت، رشد و ارتقای ایمان به خدا و انس با خدا و محبت او را در پی دارد).[1]
کودکان الفتی شیرین و باور نکردنی با داستان دارند. برخی از مشکلات بزرگ رفتاری کودکان را می توان با طرح داستان تغییر داد یا آمادگی ذهنی تغییر را در آنها به وجود آورد. همچنین می توان از داستان برای انتقال بهتر مفاهیم بهره گرفت؛ شیوه ای که عملاً در قرآن توصیه شده است.
در معرفی خدا به کودکان نیز زمینه استفاده از این روش بسیار مهیاست. سوره های مختلف قرآن، سیره و روش زندگی پیشوایان دینی، روش بزرگان و دانشمندان و نیز منش انسان های بزرگی که با تکیه بر قدرت خداوند توانسته اند کارهای بسیار مهمی در زندگی خود داشته باشند، می توانند در خدمت خداشناسی کودکان قرار گیرند. در اجرای موفق این روش، توجه به چند نکته سودمند است:
الف- کودکان تا سن سه سالگی و برخی دوره های دیگر، بین واقعیت و افسانه های خیالی تفاوتی قائل نیستند. آنها هر داستانی را که درباره ادیان و انبیا(ع) گفته شود، باور خواهند کرد. حتی ممکن است وانمود کنند که خود یکی از شخصیت های داستان هستند، چرا که تفکیک میان واقعیت و آنچه در خیال او می گذرد، برای کودک مشکل است. داستان های جذاب و شخصیت های آن برای کودکان بسیار قابل باورتر و واقعی تر از توصیه های اخلاقی و تربیتی مجرد و ذهنی هستند. برای آموزش درس های بزرگ زندگی به فرزند خود، از داستان استفاده کرده و از هر گونه موعظه و سخنرانی اجتناب کنید.
ب- در طرح داستان های دینی باید دقت کرد که از بیان وقایعی که مربوط به عذاب ها و سخت گیری های خداوند بر بندگانش می شود، خودداری کرده و بیشتر به بازگویی داستان هایی پرداخته شود که چهره ای صمیمی و مهربان از پروردگار را به نمایش می گذارند.
ج- سعی کنید از داستان های فرهنگ و مذهب خودتان استفاده کنید. مانند داستان حضرت یونس(ع) که مفاهیمی چون ناامید نشدن از رحمت خداوند و توبه کردن پس از آگاه شدن از اشتباه و خطای خود در آن نهفته است.
کودک وقتی بداند که مورد علاقه خداوند است و هدایای فراوانی از سوی خداوند مانند پدر و مادر مهربان، دوستان خوب، بدن سالم و بانشاط و خوراکی های لذید و...، به او داده شده است، ارتباط بهتری با او برقرار کرده، زمینه اولیه شناخت بهتر خداوند در او شکل می گیرد. ضروری است که این تصور در ذهن کودک استقرار یابد که خدا او را دوست دارد و می خواهد او فردی شایسته و خوشبخت گردد، او دوست داشتنی، مهربان و صمیمی تر از پدر و مادر است.
تمثیل های مناسب به وجود آورید. مثلاً می توانید خوبی را به روشنایی و بدی را به تاریکی تشبیه کنید چون کودکان شب را دوست ندارند. برای کودکان بزرگ تر، خدا را به نوری تشبیه کنید که بر همه چیز می تابد و آنها را روشن می کند و همه جا حضور دارد. تمثیل باعث عینی و ملموس تر شدن مفهوم خدا برای فرزندتان خواهد شد.
معانی و محتوای تمثیل ها را مورد تاکید قرار دهید. برای درک مفهوم حضور خدا در همه جا، نور، تمثیلی بسیار غنی است.
اگر می خواهید آموزش اعتقادات بنیادین را برای فرزندتان جذاب نمایید و نیاز او را تقویت کنید، آنها را با زندگی روزمره فرزندتان پیوند دهید، راه های متعددی برای این کار وجود دارد:
مقصود اصلی از خداشناسی، نشان دادن تجلیات خداپرستی در زندگی انسان است. پس باید صحنه هایی از زندگی یک خداپرست واقعی متناسب با سنین کودکان هر دوره نشان داده شود. فرزندتان را با نمونه های عالی ایمان محکم و قوی آشنا سازید. چنین نمونه هایی را می توانید در میان مؤمنانی که در قید حیات هستند، بیابید. همچنین می توانید نمونه هایی را در داستان های گذشتگان و زندگینامه مؤمنان پیدا کنید.
شما بهترین مثال و الگو برای فرزندتان هستید.کودکان بخصوص در خردسالی، به شدت تحت تأثیر رفتارها و باورهای والدین خود قرار داشته، از آنها تقلید می کنند و آنچه را در این دوران فرا می گیرند تا آخر عمر همراه خواهند داشت. لذا برای آموزش فرزندتان درباره خدا، بهتر است از خودتان آغاز کنید. اعتقاد و ارتباط خود با خدا را مورد بررسی قرار دهید، زیرا هر نوع رابطه ای که داشته باشید به طور ناخودآگاه به فرزندتان منتقل خواهد شد. شما می توانید الگوی خوبی برای رشد و پرورش ایمان فرزندتان باشید، به شرطی که در لحظات تردید و ناامیدی زندگی تان بتوانید با خردمندی، صداقت و تواضع در راه ایمان قدم بردارید.
اگر کودکی والدین خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسی بداند، احتمالاً خدا را نیز دارای چنین صفاتی تصور خواهد کرد. والدین در نحوه درک فرزندشان از خدا بیشترین تأثیر را دارند. روابط تنگاتنگ و روزمره کودکان با والدین، تأثیر زیادی در نحوه درک آنها از خداوند دارد. عکس این رابطه نیز وجود دارد.
شما می توانید با روش های زیر برای فرزندتان الگویی موفق از ایمان باشید:
رحمت خدا با مشاهده پدیده هایی چون بازگشت پروانه ها پس از پروازی طولانی، راه رفتن ضعیف گوساله پس از تولد و زنده ماندن پرندگان در زمستانی سرد، قابل درک است. قدرت خدا در عظمت کهکشان ها و پیچیدگی حیات دیده می شود. محبت و زیبایی خدا در رنگ های طبیعت و مناظر طبیعی متجلی است. لذت خدا از آفرینش خود(2) را می توان در تنوع و گوناگونی موجودات مشاهده کرد. لطیف بودن خداوند و توجه او به کوچک ترین جزئیات را می توان در آفرینش انسان مشاهده کرد. با آمدن برف و باران، با شکفتن گل ها، با دیدن نوزاد حیوانات و با هر جلوه و زیبایی که در طبیعت به چشم می خورد، باید یاد خدا را در خاطر فرزندان زنده کرد.
آموزش همیشه از طریق نصیحت یا توصیه امکان پذیر نیست؛ گاهی از طریق طرح سؤالات مختلف و فرصت دادن به کودک برای یافتن پاسخ آنها ممکن می شود. مؤثرترین و تحول آفرین ترین روش آموزش این است که ذهن یادگیرنده را بر تفکر، تجربه، سؤال و کشف متمرکز کنیم و صرفاً نقشی کمکی برای خود قائل باشیم. با اعتقاد به این روش، سؤالات کودکان برای ما ارزش پیدا می کنند و به آنها اهمیت خواهیم داد و خود نیز با طرح سؤالات آموزنده به فرزندان مان آموزش می دهیم. اما:
سعی کنید برای فرزندتان شرایطی را فراهم آورید که عادت تفکر در سکوت و تنهایی در وی پرورش یابد. پیشنهادهای زیر به شما کمک می کند تا شرایطی را برای آموزش فرزندتان در خصوص تفکر در آرامش و تنهایی فراهم آورید:
از توصیه های مهم اسلام، اهتمام به عبادت[2] و سفارش اعضای خانواده به آن است. در مرحله اول، فرد باید خود به رفتارهای عبادی اهتمام ورزد تا الگویی مناسب برای سایر اعضا باشد. در متون دینی آمده است که فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز سفارش کنید.[3] این سفارش می تواند به شیوه های گوناگونی اجرا شود که برخی از آنها مانند روش الگوگیری، تأثیرگذارتر خواهد بود.[4] بر این اساس و در راستای معنوی سازی زندگی روزمره خود، اوقات ثابتی را به عبادت خانوادگی اختصاص دهید. از طریق عبادت دسته جمعی می توانید فرزندتان را با درک خود از خدا آشنا ساخته، او را در ارزش ها، امیدها و ناامیدی ها، سؤال ها و پاسخ ها و توانایی های معنوی خود مشارکت دهید. در این اوقات می توانید تکیه گاه های معنوی خود و منابعی را که به شما قدرت می دهند به او نشان دهید.
می توانید در محیط خانواده به صورت جماعت، نماز بخوانید. اگر فرصت یا امکان برپایی نماز جماعت روزانه را در منزل ندارید، لااقل می توانید در اوقاتی مثل سر سفره غذا، به شکرگزاری دسته جمعی بپردازید. شما می توانید مراسم و سالگردهایی را که به مناسبت های مختلف برگزار می کنید، به ایامی برای تفکر و اندیشیدن تبدیل کنید.
عبادت یا فعالیت معنوی دسته جمعی اعضای یک خانواده، تأثیر پایداری در رشد معنوی کودکان دارد. این نوع فعالیت ها موجب می شوند تا محیط خانه به مکانی معنوی و مقدس تبدیل شود.[5]
پی نوشت ها:
[1] محمد داوودی، سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، ج2، ص46-47.
[2] بقره،238 و نساء،103.
[3] کلینی، اصول کافی، ج3، ص409.
[4] نهج البلاغه، حکمت 73.
[5] ماهنامه پیام زن،شماره244